اطلاعرسانی ضعیف دولت و میدانداری تندروها رویکرد دوگانه تندروها در برابر یک اقدام مشابه؛ آزادسازی قیمت بنزین؛ از «شجاعت» احمدینژاد تا «خیانت» روحانی
اطلاعرسانی ضعیف دولت و میدانداری تندروها
رویکرد دوگانه تندروها در برابر یک اقدام مشابه؛ آزادسازی قیمت بنزین؛ از «شجاعت» احمدینژاد تا «خیانت» روحانی
سرویس سیاسی خرداد: دولت قیمت بنزین را آزاد کرد؛ اقدامی که موجی از حملات را به سمت حسن روحانی و مدیران او به راهانداخته است. حملات و انتقادات اخیر نسبت به دولت البته فقط مخصوص به طیف مخالفان آن نیست. از یک سو هواداران دولت به شیوه انجام این اقدام انتقاد جدی دارند و از سوی دیگر مخالفان سعی میکنند از آزادسازی قیمت بنزین به عنوان فشار مضاعف دولت بر شانه مردم یاد کرده و از این بزنگاه برای طرح دوباره شعار «عدالت» و «رفاه» استفاده کنند. شعارهایی که محمود احمدینژاد در 8 سال حضورش در پاستور نشان داد که چقدر با شیوه اجرایی او قابلیت پیاده شدن در جامعه دارد.
به گزارش خرداد؛ مخالفان دولت سعی دارند تا با بزرگ کردن بحث آزادسازی قیمت بنزین تیم حسن روحانی را در طرف مقابل بحث معیشت و بهبود وضعیت اقتصادی مردم قرار دهند و از این منظر القا کنند که دولت هیچ اهتمامی برای اوضاع اقتصادی جامعه ندارد. حال آنکه آزادسازی قیمت بنزین و سوخت در کشور قسمتی از طرح هدفمندی یارانهها است که پایه آن در دولت قبل ریخته شده بود.
هواداران احمدینژاد زمانی موضوعاتی چون سهمیهبندی بنزین و هدفمندی یارانهها را به شجاعت و جسارت رئیس دولت وقت نسبت میدادند. هر چند ناظران اقتصادی ریشه بسیاری از مشکلات داخلی را در طراحی و اجرای غیرکارشناسیشده همین دو اقدام میدانند اما در مقابل مسئولان و هواداران دولت قبل مدام بر این نکته تاکید میکردند که این دو اقدام کارهایی بودهاند که باید در دولتهای سازندگی و اصلاحات اجرا میشد، اما عدم شجاعت و جسارت روسایجمهور وقت اجازاه آن را نداد و نهایتا احمدینژاد به مثابه یک قهرمان اقتصادی توانست میخ آنها را در زمین اقتصاد کشور بکوبد.
با همین استدلال این سوال مطرح میشود که اگر سهمیهبندی بنزین و سوخت و هدمندی یارانهها در دولتهای نهم و دهم نمودار شجاعت مجموعه اجرایی کشور بود، چرا امروز بحث آزادسازی قیمت بنزین چنین وضعی ندارد و در راستای تنگکردن عرصه زندگی بر مردم تفسیر میشود؟ آن هم آزادسازی که مصوبه دولت احمدینژاد بود و نهایتا با تائید مجلس به عنوان یک قانون بایستی دیر یا زود اجرا میشد.
مخالفان دولت مدام از تاثیرات زنجیرهای این تصمیم بر گرانی کالاها میگویند؛ آیا در دوران احمدینژاد که چنین تصمیمات مشابهی «شجاعت» نام میگرفت خبری از تاثیرات زنجیرهای آن نبود؟ چه میشود که یک اقدام مشابهه در دولت احمدینژاد «شجاعت» نام میگیرد و در دولت حسن روحانی «خیانت» او به سفرههای مردم. حال آنکه آمار و ارقام به خوبی گواه است که موج آزادسازی عمومی قیمتها در دولتهای نهم و دهم چندین برابر دولت یازدهم بوده است.
یک حساب سرانگشتی هم اما نشان میدهد که اگر فضاسازیهای موجود در زمینه افزایش قیمت بنزین را نادیده بگیریم، عموما آزادسازی قیمت بنزین تاثیر اقتصادی چندانی بر سبد خانوارها نخواهد داشت و به عبارتی هیچ فاجعهای برای فشار بر مردم در کار نیست.
در تصمیم اخیر دولت دیگر خبری از بنزین لیتری 700 تومان نخواهد بود. اما صرفه این بنزین برای دارندگان خودروی شخصی چقدر بود؟ هر خودروی شخصی در ماه به میزان 60 لیتر سهمیه بنزین 700 تومانی داشت و مابقی مصرف خود را میبایست از بنزن 1000 تومانی تهیه میکرد. تفاوت قیمت بین این دو یعنی همان 300 تومان در هر لیتر به ازای سهمیه ماهانه 60 لیتری خودروها عددی معادل 18 هزار تومان را به دست میدهد. یعنی با وضعیت قبلی هر خودرو در ماه 18 هزار تومان و در هر روز تنها 600 تومان یارانه بنزین داشت.
اما باید به آمار دیگری هم توجه کرد؛ در ایران 11 میلیون خودروی شخصی وجود دارد. یعنی به ازای هر هزار نفر 146 خودرو. به عبارتی از کل جمعیت کشور چهارده و شش دهم درصد خودروی شخصی دارند. آیا برداشتن یارانهای که مبلغ آن روزانه معادل 600 تومان میشود، از جیب چهارده و شش دهم درصد جامعه اینقدر فاجعه اقتصادی بزرگی است که درباره آن فشارسازی میشود؟
هر چند به شیوه اطلاعرسانی نامناسب دولت برای این کار نقدهای فراوانی
وارد است اما حقیقت ماجرا این است که اولا با توجه به درصد دارندگان خودرو
در کشور و همینطور فاصله نزدیک قیمت بین بنزنی یارانهای با بنزین آزاد که
مبلغی معادل روزانه 600 تومان میشد، اتفاق چندان بزرگی به لحاظ اقتصادی در
کشور نیفتاده است.