شب قدر؛ تکرار تجربه محمدی
شب قدر؛ تکرار تجربه محمدی
چکیده : شب قدر را در مقام تمثیل، گوهر رخشانی دانستهاند که در شبهای سال پنهان است تا مؤمن سالک هر شبی را به هوای قدر، پاس بدارد و به خلوت و ذکر بگذراند. در سنت شیعی، مطابق روایات مأثوره از ائمه معصومین(ع) شب قدر در ماه رمضان تعبیه شده است و شبهای نوزدهم و بیست و یکم و خصوصاً بیست و سوم از این ماه پرفضیلت، احتمال انطباق بیشتر با شب قدر دارند...
گفتاری منتشر نشده از امام موسی صدر
ترجمه: سید مهدی خلیفه سلطانی
شب قدر را در مقام تمثیل، گوهر رخشانی دانستهاند که در شبهای سال پنهان است تا مؤمن سالک هر شبی را به هوای قدر، پاس بدارد و به خلوت و ذکر بگذراند. در سنت شیعی، مطابق روایات مأثوره از ائمه معصومین(ع) شب قدر در ماه رمضان تعبیه شده است و شبهای نوزدهم و بیست و یکم و خصوصاً بیست و سوم از این ماه پرفضیلت، احتمال انطباق بیشتر با شب قدر دارند.
آنچه از پی میآید مطلبی منتشر نشده از امام موسیصدر، عالم نواندیش معاصر، است که در رمضان سال۱۹۶۸ (۱۳۴۷ه. ش) در قالب یک سخنرانی در مسجد بزرگ منصوری در طرابلس لبنان عرضه شده است. این گفتار مغتنم، تفسیری قرآنی از رازهای عظمت قدر و معانی و مدلولات این شب با کرامت است. مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسیصدر ترجمه این سخنرانی را در اختیار ما قرار داده است. «ایران» ضمن سپاس از این مؤسسه شریف، مخاطبان خود را به دقت در ظرافتهای گفتار حاضر دعوت میکند.
(شکر و سپاس خداوندی را که از دیدگان پنهان است و به بندگان خویش نزدیک است و نجوای ایشان را میشنود. سپاس خداوندی را که از ابهت او، آسمان و ساکنان آن و زمین و اهالی آن میلرزند و دریاها و موجودات داخل آن به جنبش در میآیند. سپاس خدایی را که به بندگانی که میترسند، امنیت میدهد و بندگان نیکوکار خویش را نجات میبخشد و اشخاص ضعیف را قوی میگرداند و مستکبران را خوار میکند و پادشاهان ظالم را هلاک میسازد. سپاس خدایی را که شکننده شکوه ستمگران است و نابودکننده ظالمان. خدایی که کسی نمیتواند از سلطهاش بگریزد. فریادرس فریادخوانان، برآورنده نیاز نیازمندان و تکیهگاه مؤمنان است.) (دعای افتتاح)
بنابر مفهوم رایج، شب قدر شبی است که در آن شب دعا مستجاب میشود؛ شبی که سرنوشت و سرانجام عمر و روزی و سعادت و بدبختی و غیر آن مشخص میشود. قرآن کریم نیز در دو جا یا بیشتر درباره این شب سخن گفته و با صفاتی بسیار زیبا آن را وصف کرده است. سؤال این است که آنچه از قرآن درباره تفسیر این شب میفهمیم، آیا همان مفهومی است که رایج است یا شب قدر مفهومی غیر از این مفاهیم دارد؟
آیا تفسیر رایج شب قدر مبنای علمی هم دارد یا معنای آن، غیبی و دور از ظاهر است که تنها باید در برابر آن تسلیم شویم؟ اوصاف شب قدر در قرآن کریم در سوره قدر وارد شده است: «ما در شب قدرش نازل کردیم. و تو چه دانی که شب قدر چیست؟ شب قدر بهتر از هزارماه است. در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان برای انجام دادن کارها نازل میشوند. آن شب تا طلوع بامداد همه سلام و درود است.» (قدر، ۱ـ۵). قرآن شب قدر را به این صورت بسیار شگفت و زیبا وصف میکند. از این سوره مشخص میشود که شب قدر شب نزول قرآن است. چرا شب قدر به این نام خوانده شده است؟ یک معنای قدر، قیمت و ارزش است. چه چیز راستتر و درستتر و ارزشمندتر از قرآن کریم است تا شب نزول آن لیلئ القدر نامیده شود؟ شبی گرانبها و عزیز.
معنای دیگر قدر، اندازهگیری و مشخص کردن و اثبات یک امر و طبقهبندی و ترتیب امور است. این معنا از آیات ابتدایی سوره مبارکه دخان درباره مفهوم شب قدر استنباط میشود: «حا، میم. سوگند به این کتاب روشنگر. ما آن را در مبارک شبی نازل کردیم.» (دخان، ۱ـ۳). یعنی ما قرآن را در شب مبارکی که شب قدر است فرو فرستادیم. سپس، قرآن این شب را چنین وصف میکند: «ما بیمدهنده بودهایم.» (دخان، ۳). یعنی زمانی که ما قرآن را در این شب نازل کردیم، در صدد بیم دادن مردم بودیم. البته، این انذار تشریعی است و نه تکوینی. در این شب به فرمان خداوند و حکمت او، همه امور تفکیک میشود. بحث درباره انذار (بیم دادن) و رسالت الهی و امر حکیمانه است. اموری که همگی با مفهوم قرآن کریم و نزول آن سازگاری دارد. چون قرآن کریم در بردارنده سعادت دنیوی و اخروی انسان است و همهچیز در آن بهروشنی بیان شده است. قرآن در حقیقت بیانگر همه امور است؛ اموری که از جانب پروردگار نازل شده و در جایگاه انذار و بیم دادن به بشر است.
رازهای عظمت یک شب
چرا این شب شب بزرگی است؟ چون بشر از قرآن کریم
بیشتر از هر چیز یا هر کتاب یا هر تقدیر دیگری بهره برده و سعادتمند شده است.
بنابراین، شب قدر شب نزول قرآن و تفصیل و شرح همهچیز است، یعنی به اصطلاح
ما، شب قانون اساسی است. این نخستین معنایی است که از آیه شریفه استفاده میشود.
بنابراین، چرا ما هماکنون و سالها بعد از نزول قرآن، در شبهای قدر که فاصله بسیاری با شب نزول قرآن دارد، مراسمی برگزار میکنیم؟ چرا هر ساله برای این شب، ارج و منزلت خاصی قائل میشویم؟ چون روایاتی که نزدیک به تواتر است، دلالت دارد که شب قدر در امت پیامبر ادامه دارد و بقای قرآن به استمرار این شب بستگی دارد. با توجه به اینکه قرآن بر پیامبر قبلاً نازل شده، پس معنای استمرار و بقای شب قدر چیست؟ معنای بزرگداشت شب قدر این است که ما خاطره این شب را زنده نگه داریم. همانطور که هر ملتی روز استقلال خویش و روز قانون اساسی خود و روز انقلاب و مبدأ تحولات و اصلاحات کشورش را گرامی میدارد تا تجدیدخاطرهای باشد و مفاهیمی از گذشته تاریخی خود دریابد که برای اوضاع جاری آن نیز مفید باشد، ما هم شب قدر را برای زنده نگه داشتن شب نزول قرآن گرامی میداریم و اذعان میکنیم که هیچگونه باطلی در این کتاب راه ندارد و به اینکه خداوند میفرماید: «ما قرآن را خود نازل کردیم و خود نگهبانش هستیم.» (حجر، ۹).
بزرگداشت شب قدر معنای دیگری نیز
دارد که امیدوارم بخوبی به آن توجه کنید. ادامه و استمرار در بزرگداشت شب
قدر معنایی غیر از امر بزرگداشت در بردارد. ما در قرآن (۱۸۳-۱۸۵ بقره) میخوانیم:
«روزه داشتن بر شما مقرر شد، همچنانکه بر کسانی که پیش از شما بودهاند،
مقرر شد. روزهایی معدود. ماه رمضان، که در آن
برای راهنمایی مردم و بیان راه روشنِ هدایت و جدا ساختن حق از باطل، قرآن
نازل شده است.» این قسمت شاهد سخن ماست: آیا ارتباطی میان روزه و ماه رمضان
وجود دارد؟ آیا ارتباطی میان روزه و نزول قرآن در ماه رمضان وجود دارد؟ اگر
این سخنان سخنانِ پروردگار نبود، اینگونه به تفصیل و با دقت درباره آن
گفتوگو نمیکردیم. اما این گفتار خداوند است و هرچه بیشتر درباره آن دقت
کنیم، مفاهیم جدیدی درمییابیم. آیا تأکید قرآن بر نزول قرآن در ماه رمضان
که روزه در آن واجب است، تصادفی است؟ یا اینکه ارتباطی حقیقی بین این دو
امر وجود دارد؟ بین روزهای که سبب تقواست و سپس، زمان آن را مشخص میکند:
«ماه رمضان، که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن هدایت و جدا
ساختن حق از باطل، قرآن نازل شده است.» (بقره،
۱۸۵).
به نظر بنده بین این دو مفهوم پیوند برقرار است. روزه فواید بسیاری دارد، همانگونه که سبب قدرت و ایستادگی انسان و ترک هوا و هوس و امثال اینها میشود، فایده مهم دیگری نیز دارد و آن ارتقای انسان و رشد عقل او و تربیت و تهذیب انسان و نزدیکی او به خداوند و ملکوت و معنویت است. هر اندازه که انسان علاقه خویش را به امور روزمره زمینی کم یا محدود کند، به همان اندازه به پروردگار خود نزدیک میشود. بنابراین، ما با روزه گرفتن میخواهیم وابستگی خویش را به نیازها و تمایلهای زمینی کمتر کنیم و هر قدر که وابستگی خود را کم یا محدود کنیم و ملاکمان را رضای خدا قرار دهیم، به همان قدر اعتلا پیدا میکنیم و به خدا تقرب میجوییم. قرآن کریم تأکید دارد ارتباطی قوی در زمینه هدایت و روشنگری، میان روزه و قرآن و نزول آن وجود دارد. میان ادراک معانی قرآن و آمادگی نفس برای درک مفاهیم آن از یک طرف و روزه از طرف دیگر، پیوند وجود دارد؛ ارتباطی محکم و قطعی. این نکته دوم است.
ای روزهداران، هرساله شما با روزه داشتن ارتقا مییابید و به ملکوت نزدیک میشوید. شما با گوشهایتان بارها قرآن را شنیدهاید، اما در ماه رمضان به آیات پروردگار گوش دل فرا میدهید. در ماه رمضان و هنگام تزکیه نفس، آیات قرآنی را در سطح بالاتری و با جان و عقل و عاطفه خود ادراک میکنید. بنابراین، بزرگداشت خاطره نزول قرآن تنها به این علت نیست که ما را با گذشته، گذشته نزول قرآن، مرتبط کند، بلکه میخواهد ما را با زمان حاضر نیز ارتباط دهد و تجربه محمدی در نفسها و دلهای این امت تجدید شود تا در همه دلها سخنگوی کوچکی از جانب محمد وجود داشته باشد و همگان را به دین پیامبر اسلام دعوت کند و کلید کوچکی از قلبی بزرگ باشد.
بشارت آسمانی برای دلداری پیامبر
ما در ماه رمضان آمادگی مییابیم تا قرآن و آموزههای
آن را بپذیریم، خاصه اینکه قرآن کلام پیامبر نیست، بلکه وحی الهی است: «و سخن
از روی هوا نمیگوید. نیست این سخن جز آنچه بدو وحی میشود. او را آن فرشته
بس نیرومند تعلیم داده است.» (نجم، ۳ـ۵). پیامبر از خود چیزی نمیگوید. او
سخنان خداوند را منتقل میکند؛ سخنان خداوند که قدیم است. من نمیخواهم
درباره قدیم یا حادث بودن قرآن سخن بگویم. آیاتی که ازلی و ابدی است و در همه کون
و مکان نمایان است و در قلب و جان محمد(ص) جا گرفته است. در این شب، ما، امت
محمد، از این مفاهیم الهام میگیریم و با بزرگداشت هرساله شب قدر معانی آن
را درمییابیم، تا شب قدر در زندگی ما، شب نزول قرآن بر قلب ما و جا گرفتن
تعالیم قرآن در نفس ما باشد و تا قرآن و معانی آن سبب پویایی تن و روان ما
باشد. این معنی ورای مفهوم ارتباط با گذشته است. در کتاب الدُر المَنثور
سیوطی آمده است: پیامبر اکرم چنین رؤیت یا احساس کرد که گروهی از منبر
ایشان بالا میروند و پس از ایشان در فواصل متعددی حکمرانی میکنند و قصد دارند
دین و شریعت اسلام را تحریف کنند و احکام آن را تغییر دهند؛ میخواهند
پادشاهی را جانشین خلافت الهی کنند و وظیفه جهاد نظامی را به مزدوری بدل
کنند؛ میخواهند خواستههای شخصی را به جای اراده حق بنشانند و تقرب مردم به
شخص خود را به جای قرب الهی جا بیندازند؛ و میخواهند شغلها و مناصب را به
دوستان و بستگان خود بسپارند، نه به افراد لایق و شایسته… پیامبر(ص) احساس
کرد که در مدت هزار ماه از تاریخ این امت، حکومت و امت بازیچه بدترین
مردم خواهد شد. بر اساس نقل سیوطی، سه آیه در این باره نازل شد.
زمانی که پیامبر فکر کرد که چقدر تلاش کرده و خسته و اذیت شده و تمام توان خود را برای تثبیت این مفاهیم به کار برده است و آنگاه پس از مدتی گروهی دین را تحریف خواهند کرد، این امر برایش گران بود و بسیار ناراحت شد. این آیات نازل شد: «دیدی که هر چند سالها برخوردارشان ساختیم، باز هم عذابی که به آنها وعده شده بود بر سرشان آمد. آن برخورداریها به حالشان سود نکرد؟» (شعرا، ۲۰۷-۲۰۵). و بعد این آیه نازل شد: «و آنچه در خواب به تو نشان دادیم و داستان درخت ملعون که در قرآن آمده است چیزی جز آزمایش مردم نبود. ما مردم را میترسانیم ولی تنها سرکشی ایشان افزوده میشود.» (اسرا، ۶۰). سپس سوره قدر نازل شد. اجازه دهید مقداری توقف کنیم و درباره دلداری دادن پروردگار با این آیات به رسول اکرم(ص) سخن بگوییم: چگونه پیامبر با این آیات تسلی خاطر یافت؟ خداوند به پیامبر(ص) فرمود: ای رسول خدا، نگران مباش. درست است که امت تو مبتلا میشود و هزار ماه به دست حاکمان غیرصالحی که به نام دین حکومت میکنند، آزمایش میشود، (البته یا دقیقاً هزار ماه یا بر حسب بعضی از تفاسیر هزار ماه کنایه از کثرت یا مدت زمان طولانی است) لیکن شب قدر از هزار ماه بهتر است، یعنی تأثیر این شب (شب نزول قرآن) در تاریخ از هزار ماهی که آن حاکمان جائر حکومت میکنند و بر سرنوشت مردم مسلط میشوند و احکام الهی را مراعات نمیکنند، بیشتر است. اینجا خداوند به پیامبر ما دلداری میدهد و میفرماید: غمگین مشو. درست است زمام امور این ملت به دست اشخاص غیر امین میافتد، اما تمام تلاشهای ایشان برای تحریف کلام الهی و تغییر امور و بدعتگذاری و تغییر خلافت الهی به پادشاهی و بازی با بیتالمال و ظلم کردن و تبدیل سپاه مؤمنان به مزدوران خود در خدمتِ همه این امور، امکان مقاومت در برابر شب قدر را ندارد. تو شریعتی پایدار هستی: «ما قرآن را خود نازل کردهایم و خود نگهبانش هستیم.» (حجر، ۹). اراده خدا این است که نور خویش را کامل گرداند.
شبی که سرنوشت رقم میخورد
این تفسیر نیز همان معنا را، که مفهوم شب قدر همان
مفهوم شب نزول قرآن است، تداعی میکند. این معنی یکی از معانی قدر است که
از قرآن میفهمیم. معنای دیگری هم که معنی شب قدر را که در ذهن ماست، توجیـه
میکنـد؛ اینکه شب قدر شب سرنوشت و مشخص شدن وضعیت عمر انسانها و روزی ایشان
است. در این شب خوشبختی و بدبختی انسانها مشخص میشود. تفسیری هست که برای شما بیان میکنم.
ولی نمیدانم آیا آن را میپذیرید یا نه؟ اگر به نظر شما این تفسیر اشتباه است،
میتوانید با من درباره آن گفتوگو کنید. در منطق قرآن خوشبختی و بدبختی به
دست انسان است و انسان مقهور و مجبور نیست. ابتدا همگی این مبنا را بپذیریم.
به عقیده بنده منطق قرآن این نیست که انسان مجبور باشد. قرآن میگوید که
تو ای انسان، خود سعادت و شقاوت خود را یا به شکل فردی یا به شکل گروهی معین میکنی.
از کجا این نکته را میفهمیم؟ به سوره شمس و قسمهای آن گوش فرا دهید:
«سوگند به آفتاب و روشنیاش به هنگام چاشت و سوگند به ماه چون از پی آن
برآید و سوگند به روز چون گیتی را روشن کند و سوگند به شب چون فروپوشدش و
سوگند به آسمان و آنکه آن را بر آورده و سوگند به زمین و آنکه آن را
بگسترده.» (شمس، ۱ـ۶).
توجه کنید به همه این قسمها. سپس، میفرماید: «و سوگند به نفس و آنکه نیکویش بیافریده.» (شمس، ۷). حالا، پس از این همه سوگند، چه میخواهد بگوید: «سپس بدیها و پرهیزکاریهایش را به او الهام کرده». (شمس، ۸). سپس، نتیجهای که قرآن میخواهد بدون شک و شبههای بر آن تأکید کند: «که: هرکه در پاکی آن کوشید رستگار شد و هرکه در پلیدیاش فرو پوشید، نومید شد.» (شمس، ۹ـ۱۰). ناامیدی و رستگاری، هر دو، نتیجه عمل انسان است. بنابراین، اگر من نفس خویشتن را پاک گردانم، خود رستگار شدهام و اگر آن را آلوده کنم، خود ناامید میشوم. این معنای آن دو آیه شریفه است. به آیاتی دیگر مینگریم: «هر کسی در گرو کار خویشتن است.» (طور، ۲۱). ، «هر کس در گرو کاری است که کرده است.» (مدثر، ۳۸).
و «و اینکه: برای مردم پاداشی جز آنچه خود کردهاند نیست.» (نجم، ۳۹). در زمینه اجتماعی هم میفرماید: «به سبب اعمال مردم، فساد در خشکی و دریا آشکار شد.» (روم، ۴۱). و همچنین، درباره فساد اجتماعی آمده است: «تا به آنان جزای بعضی از کارهایشان را بچشاند، باشد که بازگردند.» (روم، ۴۱). سبحانالله! رحمت پروردگار همهچیز را فرا گرفته است. با وجود اینکه فساد در زمین به سبب عملکرد انسان پدید آمده است، خداوند میخواهد با این مشکلات و سختیها انسانها را ادب کند تا به سوی او بازگردند: «خدا چیزی را که از آنِ مردمی است دگرگون نکند تا آن مردم خود دگرگون شوند.» (رعد، ۱۱).
بنابراین، در منطق قرآن سعادت و شقاوت به دست خود انسان است. این هر دو ساخته دست انسان و نتیجه عمل او و محکوم او و تابع او هستند. اوست که میتواند خود را خوشبخت یا بدبخت کند. بعد از اینکه این مبنا را پذیرفتیم، به تفسیر شب قدر باز میگردیم تا دریابیم روزه ابزار نمونه و کامل برای پاک کردن نفس انسان از بدیهاست. انسان زمانی که روز خود را اینگونه سپری میکند، گرسنه میشود، اما چیزی نمیخورد؛ تشنه میشود، اما آب نمینوشد، حتی اگر خوراکی و نوشیدنی در دسترس او باشد؛ بعضی نیازها را احساس میکند، اما در عین توانایی، اقدام به برآورده کردن آنها نمیکند و در برابر تمایلات نفسانی خویش پایداری و صبر میکند. این صبر چیست و به چه نتیجهای میرسد؟ نتیجه آشکار است: انسان در این حالت احساس میکند که ارزشش از نیازهایش بالاتر است. ارزش وی بیشتر از خوراکیها و آشامیدنیهاست. احساس میکند امکان دارد خواهان کاری باشد، چیزی را بخواهد اما انجام ندهد؛ به چیزی تمایل داشته باشد، اما بدان نزدیک نشود. بنابراین، در طول ماه رمضان سی روز تمرین میکنیم و در برابر خواستههای خویش مدت زمانی مقاومت میکنیم. دوازده یا چهارده یا پانزده ساعت فقط به این تمرین میپردازیم. مانند این است که به کودکی در برکهای کوچک، شنا آموزش دهید. زمانی که شنا کردن را در این برکه آموخت، او را در دریا رها میکنید. ما انسانهایی که در شهوتها و نیازهای جسمی خویش غرق شدهایم و تصور نمیکنیم که کاری را که اراده کنیم، نتوانیم انجام دهیم، چگونه خداوند ما را تربیت میکند؟ خداوند میفرماید: «از شکیبایی و نماز یاری جویید.» (بقره، ۴۵). به انسان میفرماید که سی روز از آنچه تمایلداری پرهیز کن. زمانیکه گرسنه و تشنه شدی، چیزی نخور و ننوش، به مدت دوازده ساعت. نتیجه این میشود که در خلال این مدت، انسان قدرتی به دست میآورد که بعد از رمضان میتواند در زندگی خود، به معنای صحیح روزه بگیرد و میتواند در برابر خواستهها و تمایلات خویش مقاومت کند و تسلیم نشود و با این وضع در دریای جامعه وارد شود؛ آن دریایی که آیه شریفه به آن اشاره دارد: «که کارهای تو در روز بسیار است.» (مزمل، ۷).
فرصتی فرخنده برای خودسازی
ما در این برکه کوچک، در ساعتها و روزهای مشخص در ماه
رمضان، تمرین میکنیم و میآموزیم چگونه گرسنگی و تشنگی را تحمل کنیم، درحالیکه
خوردنیها و نوشیدنی در اختیار ماست. زمانیکه عادت کردیم، در این هنگام به
دریای زندگی وارد میشویم و میتوانیم در برابر محرمات الهی باز ایستیم، در
برابر آنچه مورد رضایت خداوند نیست، مقاومت کنیم و آن را ناچیز بدانیم و به
شیطان بگوییم: ما از تو قویتر هستیم.
ماه رمضان فرصتی برای پاکسازی نفس است. در این ماه میتوانیم بر هوای نفس خویش غلبه و آن را پاک کنیم. زمانیکه بر هوای نفس خود مسلط شویم و آن را تزکیه کنیم، آنگاه میتوانیم سرنوشت خویش را تعیین کنیم. سرنوشتی که خداوند برای ما میخواهد و ما آن را خوشبختی مینامیم. مثالی میزنم: روز امتحان میبینیم دانشآموزی قبول یا مردود میشود. در حقیقت، روز امتحان قبولی و مردودی وی مشخص میشود، اما موفقیت و شکست وی منحصر به زمان امتحان نیست، بلکه شامل همه سال میشود. معاد نیز همینطور است: «ما پرده از برابرت برداشتیم و امروز چشمانت تیزبین شده است.» (ق، ۲۲). روز قیامت نتیجه تلاشهایی را میبینیم که در این دنیا انجام دادهایم.
پس معنای شب قدر این است که انسان
خود سرنوشت خویش را تعیین میکند؛ بدینگونه که با روزه و تمرین و تربیت
نفس میتواند با زندگی روبهرو شود.
میتوان گفت که ما در ماه رمضان آینده خویش را ترسیم
میکنیم. اما از چه زمان؟ از ابتدای این ماه تمرین میکنیم و آماده میشویم
تا این شب فرا برسد. بعضی از پژوهشگران میپرسند: چرا خداوند شب قدر را میان
چندین شب مخفی کرده است؟ چون انسان تلاش بیشتری کند و پروردگار خود را بیشتر
عبادت کند. بعضی از مفسران گفتهاند: شاید شب قدر هر سال تغییر میکند؛ هر سال
در یکی از شبهای موسوم به شب قدر است. در بعضی روایات آمده که شب قدر زنده
است، در طول سال استمرار مییابد و تکرار میشود. من روایتی با سند صحیح دیدم
که میفرماید: وقتی شخصی که کاری را مداوم انجام میداده، به خواست و اراده
خداوند از آن کار روی گرداند، شب قدر در تمام سال وی تسری مییابد. خلاصه این
تفسیر این است که شب قدر آن شب و لحظهای است که شما نتیجه تلاش و کار
خویش را بهدست آوردهای، یعنی به مرتبهای از تزکیه نفس رسیدهای که میتوانی
اراده خویش را در دست داشته باشی و آینده و سعادت و شقاوت خویش را رقم بزنی.
هرکه در پاکی نفس خود کوشید، رستگار
شد و هرکه در پلیدیاش فرو پوشید، نومید شد. هنگام تزکیه نفس در ماه رمضان است،
چون قرآن میفرماید: «روزه داشتن بر شما مقرر شد، همچنانکه بر کسانی که
پیش از شما بودهاند مقرر شد، تا پرهیزگار شوید.» (بقره، ۱۸۳).
سرنوشت آینده انسان در ماه رمضان تعیین میشود و این
حاصل تلاش و روزه و جهاد و تمرین اوست. البته، اگر روزه وی روزه کامل باشد،
نه اینکه چون روزه افرادی باشد که درباره ایشان گفته شده: بسیار روزهدارانی
که از روزه جز گرسنگی و تشنگی بهره ندارند. روایت شریف میفرماید: «زمانی که
روزه هستی، چشم تو نیز از حرام روزه باشد.» اگر روزه را راهی به سوی تقوا
بدانیم، پس علاوه بر مبطلات شرعی، مبطلات دیگری را نیز باید ترک کرد. مبطلاتی
که منافی تقواست و مانع رسیدن به آن هدف عالی است که روزه به سبب آن
واجب شده است.
روزنهای برای ابراز نیازمندی
در آیات مربوط به ماه رمضان معنای سومی نیز میتوان استنباط
کرد: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الذینَ مِن قَبلِکُم
لَعَلَکُم تَتَقُون.» آیه چهارم بعد از این آیه این است: «چون بندگان من
درباره من از تو بپرسند، بگو که من نزدیکم و به ندای کسی که مرا بخواند
پاسخ میدهم.» (بقره، ۱۸۶). آیا ذکر مسأله دعا و استجابت آن ضمن آیات روزه
تصادفی است؟ گمان نمیکنم چنین باشد.
قرآن بیانگر همهچیز است. تقدم و تأخر و زیاده و نقصان
در آیات قرآن، هر کدام، نتیجه و اثر و حکمتی دارد. سخن پیامبر نیز بر این
مطلب دلالت دارد. ایشان میفرمایند: رمضان ماه دعا و استجابت آن و ماه
آمرزش است؛ ماهی است که توبه در آن پذیرفته میشود و حسابها تسویه میشود.
بدون شک، انسان روزهدار که در این ماه به عبادت مشغول است، میتواند به
خداوند نزدیک شود و از خداوند بخواهد که امور وی را اصلاح کند. ما میتوانیم
شب قدر را اینگونه تفسیر کنیم: شبی که انسان با دعا و نزدیکی به خداوند میتواند
سعادت و شقاوت خویش را رقم زند. خداوند میفرماید: «من نزدیکم و به دعای کسی
که مرا بخواند پاسخ میدهم.» (بقره، ۱۸۶). خداوند به صراحت وعده میدهد که دعا
را در این شب و در این ماه مبارک اجابت میکند.
پس سه معنا و مفهوم برای شب قدر ذکر کردیم. شاید برای شب قدر معانی دیگر نیز باشد. من با معلومات اندک خویش، این معانی را که در ابتدای سخنان خود عرض کردم، توضیح دادم. در پایان، ای برادران مسلمان و همچنین ای اعراب، ما امسال نیاز بیشتری به شب قدر داریم، زیرا اوضاع و احوال محیطی ایجاب میکند که تکتک ما جانفشانی کنیم و در این راه بدون تظاهر و بدون در نظر گرفتن منافع شخصی و با اخلاص تلاش کنیم. عزت هر یک از ما به صورت مستقیم در معرض خطر است. همه ما از هر جهت در ذلت و خواری زندگی میکنیم. چه چیز ما درست است؟ خانه، خانواده یا زندگی، زنان یا مردان ما، وضعیت ما در جهان و منطقه، چه چیز؟ فساد و تباهی دریا و خشکی را فراگرفته و همه اینها به سبب اعمال مردم است. ما نمیپذیریم که هستی را متهم به ظلم و ستم کنیم. خداوند منزه است از آنچه ظالمان میگویند. هیچکسی به خدا نزدیکتر از دیگران نیست و امتی به خدا وابستهتر از دیگر امم نیست. چگونه ما میتوانیم عزت خود را باز به دست آوریم و شرافت خود را باز پس گیریم، جز با تلاش و کوشش: «و اینکه: برای مردم پاداشی جز آنچه خود کردهاند نیست؟» (نجم، ۳۹). همه روحانیان و رهبران و بزرگان جهان عرب و جهان اسلام و من و شما نیز باید تلاش کنیم. همه ما باید خود را برای این مبارزه آماده کنیم. هر کدام از ما باید احساس کند که در حال جهاد است. بنابراین، باید قدری از حالت سستی خارج شویم و از رفاهطلبی و عافیتجویی و ترس از مرگ دست بکشیم، زیرا حالتی که در آن به سر میبریم، از مرگ بدتر است.
منبع: روزنامه ایران