بازگشت به سرشت انسانی
سید رضا حسینی امین؛
بازگشت به سرشت انسانی
حکمت روزه داشتن بگذار/ باز هم گفته و شنیده شود
صبرت آموزد و تسلط نفس/ و ز تو شیطان رمیده شود
دیوان شهریار
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال گذشته آماده شدم برای شرکت در مراسم احیا.ساعت حدود یک بامداد در یکی از خیابان های تهران در حاشیه خیابان یک دستگاه وانت توقف کرده بود و انبه می فروخت. بالای انبه ها روی تکه ای مقوا قیمتی را نوشته بودکه نصف قیمت معمول بود.من نیز چون دیگران، به گمان ارزانی، سرعتم را کم کردم دیدم فروشنده هم لباس مشکی به تن دارد و هم مشغول شنیدن دعای جوشن کبیر از رادیواست.خوشحال شدم یک تیر و چند نشان،خرید میوه ارزان از فروشنده ای دین دار ومحب علی بن ابیطالب(ع).ماشین را به سختی به کناری راندم توقف کردم آمدم کنار فروشنده، دیدم زیر کلمه "کیلو" با قلمی بسیار ریز نوشته شده "نیم". خوب طبیعی است که تعدادی از مشتری ها در حالی که ناراحت بودند رفتند و عده ای هم با اکراه خرید کردند که این معامله معلوم نیست درست باشد، چرا که شرط صحت معامله وفق فرمان قران باید با رضا و رغبت دو طرف معامله باشد[1].
این رخداد علاوه بر اینکه سوژه ای شد برای سخنرانی آن شبم، ذهنم را نیز تا کنون به خود مشغول کرده است که چگونه این رفتار غیر اخلاقی که مشابه آن بلکه بدتر در میان اقشار مختلف جامعه اسلامی ما به وفور یافت می شود،با آیین های عبادی و دینی که هر روز سامان یافته تر توسعه می یابد، قابل جمع است؟
ظاهر گرایی در هر چیزی به ویژه در مسایل دینی آفت تغییر و کمال است و بی توجهی به این آفت نه تنها موجب ایستایی و بی حرکتی انسان می شود بلکه ممکن است او را به ورطه هلاکت و خود شیفتگی در این هلاکت نیز قرار دهد.انحراف از قوانین نظام خلقت؛ که همانا سرشت الهی انسان است[2]هلاکت بنیادی آدمی است.تشریع عبادات و مناسک دینی در واقع برای حفاظت از کیان الهی انسان است نه هدف نهایی.بنابر این اگر انسان عبادات و مناسک عبادی را اصل و هدف بداند و از هدف واقعی که همانا زندگی سراسر پاک الهی - انسانی است غافل شود، ممکن است همین عبادات، او را به خود شیفتگی انداخته و فاصله اش را از زیست پاک انسانی دور کند.این دست انسان ها تصور می کنند عبادات جبران تقصیر می کنند و می توانند جایگزین رفتار ناتمام و نادرست انسان باشند، تا جایی که این انحراف می تواند توجیه گر ناراستی ها هم بشود که اوج زیان و خسارت جبران ناپذیر انسان است.خداوند این انسان ها راتلاشگران در گمراهی معرفی می کند که در توهم نیک کرداری، گرفتارند[3].
نا آگاهی نسبت به معارف الهی و مقاصد شریعت و پیروی های کورکورانه و عبادات بر اساس مصالح شخصی نیز از آفاتی است که موجب زیان انسان است و انسان را به جایگاه حقیقی خود نمی رساند.قران کریم در قوم بنی اسرائیل دو گروه را معرفی می کند که عامل عقب ماندگی و انحطاط اخلاقی جامعه بودند، یکی «تحریف کنندگان حقیقت» و دیگر «عوام و نا آگاهانی» که کور کورانه از خیالات و اوهام دیگران و خود پیروی می کنند[4].اگر قران قوم بنی اسرائیل را مثل زده به این معنا نیست که این خطر اقوام و ادیان دیگر را تهدید نمی کند،همگان در معرض نا آگاهی و پیروی کور و نهایتا انحطاط اخلاقی هستیم. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: دو رکعت «نماز با توجه» از شب زنده داری غافلانه بهتر است[5]. روایاتی که توصیه به فهم و اندیشه پیش ازعمل کرده اند بسیار است و قران کریم به فراوانی، انسان را به آگاهی،تعقل،تدبر،و... دعوت کرده است و از کسانی که بدون آگاهی و یا با آگاهی اندک به امری چون عبادت پرداخته اند مذمت کرده است[6].
بنا بر این عبادات و آیین های دینی در واقع می توانند هموار کننده راه بندگی صحیح باشند و انسان را در مسیر بندگی واقعی قرار دهند حال آنکه درک نادرست از همین عبادات می تواند موجب گمراهی شده و افراد با وجدان آسوده تری ستم کنند؛ از این رو بنده واقعی خدا کسی است که اولا از هر گونه پلیدی،پلشتی،زشتی در اندیشه و گفتار وعمل تحت هر پوشش و توجیهی دوری گزیند و ثانیا منشاء خیرات و برکات وعمل صالح باشد.
خداوند سبحان برای هر یک از عبادات هدفی را بیان می کند تا به نوعی بندگان را در مسیر نزدیک کردن به خود قرار دهد.
خداوند حج را بر بنده اش واجب کرد تا پس از استطاعت فکری و توانمندی های دیگر در جوامع مسلمین حضور یابد و از بهره مندی های آنها آگاه شود،تجربیات علمی،فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و...را دریافت و به کار گیرد و از طرف دیگر از تجربیات و بهره مندی های خود، دیگران را بهره مند کند تا همواره جامعه مسلمین در حرکت رو به جلو و پیشرفت باشند[7].غرض از وجوب حج به زحمت افتادن مسلمین و تحمل هزینه های سنگین مالی،جسمی و صرف عمر به منظور یک سری اعمال نیست تا یک نفر معنون به نام حاجی شود.
تفرقه، اختلاف و تشتت در میان مسلمین و عقب ماندگی بسیاری از جوامع اسلامی با وجود سالانه میلیاردها دلار هزینه از سوی مسلمانان برای سفر به حج، در حالی که بسیاری از برادران هم وطنشان از فقر در رنج هستند، حاصل بی توجهی به حکمت و فلسفه این عبادت الهی است.
نماز از جمله عباداتی است که اگر توجه جدی به فلسفه آن شود و جامعه نمازگزاران به آن عمل کنند دیگر در میان ایشان هیچ ناپسندی دیده یا شنیده نمی شود.تصور چنین فضای معطر و نورانی ای، انسان را به وجد می آورد.اقامه صلات که خواست حضرت حق است؛ در واقع به معنای اقامت در منطقه و حوزه پاک نماز و در جوار خدای بی همتا است و با خواندن نماز متفاوت است.خداوند از انسان قرائت نماز نخواسته است بلکه اقامه آن را خواسته است.بنا بر این تصور مقیم نماز بودن[8]هر نمازگزاری را از زشتی ها و نا پسندی ها دور می کند.آیا در جامعه مسلمین و در میان جماعت نمازگزاران عمل ناپسند یافت نمی شود؟اگر یافت می شود ناشی از چیست؟ مگر خداوند جل و اعلی نفرمود اقامه نماز کنید زیرا نماز شما را از هر زشتی باز می دارد[9]؟یا مگر نفرمود اقامه نماز همواره یاد مرا در خاطر شما نگه خواهد داشت و منم معبود یکتا و فقط باید تابع من باشید[10]؟آیا این همه دروغ،تهمت،اختلاس،بی اخلاقی،خشونت،تکفیر در میان کفار و بی نمازها است؟بنا براین باید بپذیریم که از اصل جا مانده ایم و به قالب(ظاهر) متوسل شده ایم.
بیگانگی با هدف و مقصد نماز گاهی می تواند نمازگزار را حتا در میان نماز مرتکب بزرگترین منکر و زشتی کند؛ مثل اینکه کسی مشغول خواندن نماز باشد و طلبکار زنگ منزل را بزند آنگاه نمازگزار با اشاره دست یا ابرو به فرزند یا یکی از اعضای خانواده اش بفهماند که بگو نیستم ؛یعنی میان نماز چهار منکر بزرگ مرتکب شده است؛گفتن دروغ،وادار کردن دیگری و آموزش آن به دروغ و نادیده گرفتن حق طلبکار.بنابرین توجه به اصل و هدف نماز است که انسان را از آلودگی به پلیدی ها می رهاند و از جامعه نمازگزاران مدینه فاضله می سازد.نماز به تنهایی کارآمد نیست؛چنانکه امام صادق علیه السلام نماز را به تنهایی ملاک قضاوت در درستی انسان نمی داند بلکه راستگویی و ادای امانت(امانت داری) را شرط می داند[11].
عید فطر به عنوان نماد باز گشت انسان به اصل و فطرت انسانی- الهی خویش است؛به این معنا که انسان از اینکه توانسته است از بازدارنده های کمال انسانی فاصله بگیرد و به اصل و فطرت خویش باز گردد و یا نزدیک شود به شادی می نشیند.بنابر این رمضان و روزه این ماه فرصتی است برای دور شدن از پلیدی ها؛چنان که قران خود نیزهدف از تشریع روزه را دوری از زشتی ها معرفی می کند[12].
تامل در آیات مربوط به ماه رمضان و روزه این ماه[13]به خوبی به ما می فهماند که در پیشگاه حضرت حق مهمتر از گرسنگی و تشنگی، فرصتی است که خداوند برای بازگشت انسان به فطرت پاک خویش در اختیار او نهاده است،چرا که خدا پس از تشریع روزه، بر بیماران، مسافران، ناتوانان و کسانی که بیش از میزان تشریع، خود را به مشقت می انداخته اند آسان می گیرد و می فرماید: اراده خدا بر آسانی است نه بر مشقت، و نیز سختگیری را عامل نافرمانی و تجری معرفی می کند[14].در حالی که بسیاری از ما اکثر همّ خود را متوجه صورت روزه کردهایم، و سختگیریهای مان برای گرفتن روزه و یا تظاهر به سایر عبادات بیش تر از تلاش برای رهایی از نا پاکی های اخلاقی است.کفن پوشی هایی که توسط برخی متولیان دین و پیروان چشم و گوش بسته آنها در اعتراض به عدم رعایت ظواهر دینی شده و می شود اگر برای بی عدالتی ها،هتک آبروی مردم،نادیده گرفته شدن حقوق مادی و معنوی انسان ها،دروغ، تهمت،افترا و ده ها بی اخلاقی دیگر که در جامعه اسلامی رخ می نماید شده بود امروز ما شاهد جامعه ای پاک و سالم و الگو بودیم.
سخت گیری بر ظواهر احکام علاوه بر اینکه آسیب نافرمانی را در پی دارد، آسیب های دیگری چون به محاق رفتن مقصود احکام؛که همانا دوری از نادرستی ها و آراسته شدن به فضایل است و نیز ترویج نفاق و ریا در جامعه که به شدت مورد مزمت قرآن میباشد[15] را ممکن است در پی داشته باشد.
در روایات بسیاری رویکرد معصومین علیهم السلام به مقصود احکام مشاهده می شود.پیامبر گرامی اسلام(ص) وقتی زن روزه داری را دید که به خدمتکار خود دشنام می داد فرمود: روزه داری فقط خود داری از خوردن و آشامیدن نیست،بلکه خداوند آن را علاوه بر این دو مانع کارها وسخنان زشت که روزه را بی اثر می کند قرار داده است.چه اندکند روزه داران و چه بسیارند کسانی که گرسنگی می کشند[16].امام کاظم علیه السلام نیزفرمود:از روزه با فضیلت تر این است که برادر روزه دارت را افطار دهی[17].
یکی از توصیه های مهم در ماه مبارک رمضان توجه به قرآن است،چنانکه پیامبر(ص)توصیه فرمود[18] و امام باقر علیه السلام نیز می فرماید: برای هر چیزی بهاری است و بهار قران ماه رمضان[19]. بنابر آنچه تاکنون گفته شد قرائت قران نیز در واقع باید توجه و فهم قران و مهم تر عمل به آن باشد.امام المتقین علی علیه السلام مسلمانان را توصیه به توجه و عمل به قرآن می کند،سپس می فرماید:مبادا دیگران در عمل به قرآن از شما پیشی بگیرند[20]. اگر قران، وجوب روزه را بر مومنین اعلام کرده تا ایشان پرهیزگار شوند؛ پس لازم است مومنین، نبایدهای قرآن را بشناسند، سپس از آنها دوری کنند تا پاکیزه شوند؛ یعنی به اصل پاک خود باز گردند، آنگاه به فرموده قرآن تکبیرگویان به استقبال جشن باز گشت به فطرت خویش بروند[21].الله اکبر و لله الحمد و له الشکر علی ما هدانا...
[1].نساء/29،یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ ۚ وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَکُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا
[2]. روم/30 ...فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا...
[3]. کهف/103و104، قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا ﴿١٠٣﴾ الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا
[4]. بقره/75 و78،وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّـهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ﴿٧٥﴾ وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لَا یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلَّا أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ ﴿٧٨﴾
[5]. بحار الانوار،ج۸۴،ص۲۵۹
[6]. حج/11، وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّـهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ ﴿١١﴾ و انعام/122 و زمر/9 و مجادله/11 و ...
[7]. حج/28، لِّیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّـهِ فِی أَیَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِیمَةِ الْأَنْعَامِ ۖ فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ
[8]. ابراهیم/40، رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ و حج/35 و نساء162
[9]. عنکبوت/45،اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ۖ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ ۗ وَلَذِکْرُ اللَّـهِ أَکْبَرُ ۗ وَاللَّـهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ
[10]. طه/14، إِنَّنِی أَنَا اللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی
[11]. کافی،ج2، لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ
[12]. بقره/183، أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
[13]. بقره،آیات 183-185و187
[14]. همان، عَلِمَ اللَّـهُ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَعَفَا عَنکُمْ
[15]. بقره/14 و 76، وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿١٤﴾ وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللَّـهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُم بِهِ عِندَ رَبِّکُمْ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿٧٦﴾
[16].کافی،ج4
[17].کافی،ج4،ح2
[18].اکثروا فیه من تلاوه القران.
[19].کافی،ج2،ص630،ح10
[20] . نهج البلاغه، نامه 47،الله الله بالقرآن لا یسبقکم بالعمل به غیرکم
[21].بقره/183، وَلِتُکَبِّرُوا اللَّـهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُو