سخنی با فرمانده جدید سازمان بسیج
چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۳۷ ب.ظ
سخنی با فرمانده جدید سازمان بسیج
رضا حقیقی،بخش سیاسی الف
درهفته جاری خبری منتشر شد مبنی بر این که ، فرمانده محترم جدید نیروی
مقاومت بسیج، با بهکاربستن تعابیری بسیار تند، سران فتنه را نجس سیاسی
خواندهاند. حیرت دلسوزان انقلاب علاوه بر خلق بیسابقه چنین تعابیری در
فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی، همراه با تحیر مضاعفی است از سکوت اهل فرهنگ و
رسانه.سکوتی که خود میتواند حاکی از انحطاط ادبیات فرهنگ و سیاست از تراز احیاگران تمدن فاخر اسلامی- ایرانی باشد.
از باب نصیحت، خیرخواهی و امربهمعروف به برادر عزیزم سردار غیبپرور عرضه میدارم که حتی اگر به دهها دلیل، توجیهات موثقی در رد یا محکومیت سران فتنه دارید و حتی اگر بر مفهوم همان تعبیری که بهکار بستهاید، هم اصرار دارید و حتی اگر تلقی شما از "پاسداری غیرمحافظهکارانه" ورود شفاف در مسایل اینچنینی است و حتی اگر در پی افتخار "عماربودن" برای رهبر فرزانه انقلاب هستید، هیچکدام معادل این معنا نیست که شما خود را مکلف بدانید در بهکار بستن ادبیات تنشزا و آغشته به اصطلاحات حرمتشکنانه.
مقام معظم رهبری نیز کاملاً واضح و شفاف، بارها و بارها این خطایی که ما حزباللهیها به کرات مرتکب شدهایم را تذکر دادهاند: "فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکی از آن چیزهائی است که اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد. فضای هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسی است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید با جرأت هیچ اشکالی ندارد؛ اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشی و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند... مخالفتکردن، استدلالکردن، یک فکر سیاسی غلط یا یک فکر دینی غلط را محکومکردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسی، یک حرف دیگر است؛ ما این دومی را بهطور کامل و قاطع نفی میکنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضی این کار را میکنند."
در منظومه سیاسی شریعت اسلامی نیز ،مجرمان، دارای حقوق انسانی و شرعی و شهروندیاند و البته این تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه "ترویج ادبیات توهینآمیز" در جامعه، پدیدآوردن ناخودآگاه بسترهایی است برای هتاکان که دامان مقدسات دینی و ملی و شخصیتهای محترم دینی و سیاسی کشور را خواهد گرفت؛ کمااینکه انتشار برخی شعارهای ساختار شکنانه در حوادث 88 نمونهای روشن از این ماجراست. قرآن کریم نیز برای پرهیز از هتک حرمت اسلام و پیامبر(ص)، مسلمانان را از تحریک بیجای مخالفان تحذیر میدارد.
برادر عزیزم! این قابل انکار نیست که بخشی از کسانیکه در زمره حامیان انتخاباتی سران فتنه بودهاند، همچنان بهدلایلی از جمله عدم اشراف کامل به حوادث سال 88 از ایشان حمایت میکنند. صد البته پرواضح است که با ناسزاگفتن نمیتوان کسی را از مسیر غلط و انحرافیاش بازداشت، بلکه بر عکس تعصب شدید آمیخته با جهالت موجب میشود که به لجاجت بیشتر بپردازد و در روش و بینش خود سرسختتر شود.
بهکاربستن الفاظ تند، احتمال هدایت آنها را نیز ضعیفتر میکند. متاسفانه ما حزباللهیها بعضاً علیرغم نیات خالص، با بهکاربردن روشهای غلط، نه تنها برای رهبر مظلوم انقلاب عمار نشدهایم که عامل مظلومیت افزونتر ایشان گشتهایم. جایگاه فعلی شما، چه بسا مجوز تکرار برخی سخنان شما در گذشته را با تردید مواجه میسازد.
رفتار و کردار و منش فرمانده سازمان بسیج مستضعفین، بهسرعت در بدنه بسیجیان کشور سرایت میکند. این را علاوه کنید بر اینکه بسیج بالاتر از پتانسیل چند بعدی خود در دوران صلح، ظرفیت عظیمی است برای روزهای بحران.
حشدالشعبی عراق اگر با مواضع تفرقهبرانگیز و یا شکافآفرین میخواست در لایههای اجتماعی ظهور پیدا کند، قطعاً نمیتوانست به موفقیتهای ملی خود دست یابد. توفیق حشد الشعبی در بسیج مردم عراق از تمامی مذاهب و طیفهای سیاسی، بیشک مرهون مشی موسیصدرگونه ی فرماندهانی چون ابومهدی مهندس(فرمانده میدانی بسیج مردمی عراق) است. جالب این است که همان فرمانده ابومهدی،در مصاحبه ای خود را سرباز حاج قاسم معرفی می کند.حاج قاسم تنها در عراق و سوریه نیست که محبوب دلهاست.در ایران خودمان هم جزِء نوادر شخصیت هایی است که ذخیره نظام اسلامی است برای روزهای بحران.
حاج قاسم تنها ،فرمانده محبوب اصولگرایان نیست،برای اعتدالی ها و اصلاح طلبان هم "حاج قاسم"،"حاج قاسم" است.حتی سلبریتی هاو روشنفکران هم در شبکه های اجتماعی از او به نیکی یاد می کنند.این روزها"سرباز حاج قاسم بودن"برای همه افتخار شده است. این نیست جز اینکه حاج قاسم عمار ولایت بودن را با "موسی صدر "بودن،هنرمندانه ،جمع نموده است.
فرمودهاید: "رسانهها و سایتهای ضدانقلاب هم هر چه میخواهند بگویند و بنویسند." قطعاً شما هم نفی نمیکنید که یاران انقلاب در عین بیاعتنایی به رسانههای دشمن، بصیرتر از آنند که در مهلکه بازیهای رسانهای آنها گرفتار شوند؛ اما از مهمترین محورهایی که بیبیسی و رسانههای اپوزیسیون، علیالخصوص بعد از انتخابات 88 بر روی آن تمرکز داشتهاند، ترسیم چهرهای خشونتطلب از بسیج و بسیجی و شکستن دیوار مستحکم وحدت ملی در ایران اسلامی است و از مهمترین کلیدهای تحقق وحدت ملی، رعایت راهبرد مهم رهبری یعنی "جذب حداکثری و دفع حداقلی" در سلوک سیاسی و اجتماعی حامیان انقلاب، علیالخصوص بسیجیان و به شکل تام و تمام آن در فرماندهان بسیج است که رسالتی جز بسیج مردم ندارند.
بسیجی باید علمدار وحدت کلمه در کشور باشد. وحدت کلمهای که در وضعیت سراسر تهدید و ارعاب منطقه باید بیش از پیش مورد عنایت قرار گیرد.
۹۵/۰۹/۲۴