رسانههایِ مدیران چرا؟
رسانههایِ مدیران چرا؟
حسن شکیب زاده: سرپرست شهرداری قزوین در نخستین نشست خود با اصحاب رسانه گفت: "هر قدر انتقاد رسانهها تندتر باشد ما را از فساد دورتر میکند".
از سخنان ایشان دو برداشت کلی میتوان داشت. یکی اینکه عملاً فساد در شهرداری وجود دارد و با انتقاد رسانهها، کارگزاران شهرداری از فساد دور و دورتر خواهند شد.
نکته دوم اینکه اگر فساد در شهرداری و سایر دستگاههای دولتی و غیردولتی وجود دارد، دلیل عمدهی آن عدم انتقاد از سوی رسانههاست که البته بسیاری از این انتقادات می تواند انعکاس مطالبات مردمی باشد.
برداشت اول را به عهدهی اهل فن میگذارم، امّا در خصوص برداشت دوم، واقعیت این است که به دلایل مختلف، انتقاد که رکن اصلی و اساسی رسانهها و در جهت رفع مشکلات و معضلات عمومی جامعه است، دیر زمانی است که محقق نمیشود.
بخش عمدهای از افراد جامعه، به ویژه نخبگان و اهل فرهنگ و امور اجتماعی معتقدند یکی از علل اساسی و مهم شکلگیری و وجود رسانهها، توجه خبرنگاران و روزنامهنگاران در رسانههای مختلف، مراقبت در اعمال و عملکرد دستگاههای دولتی و غیردولتی است. در واقع رسانهها چشم و گوش واقعی مردماند و اگر آنها به وظایف ذاتی خود به درستی عمل نکنند، در اصل موجبات فریب جامعه و باز گذاشتن دست متخلفان و عوامل فساد در سطح جامعه را فراهم خواهند کرد.
البته با گسترش فضای مجازی و فعالیت بسیاری از روزنامهنگاران واقعگرا در شبکههای مجازی، تا حدودی جبران مافات میشود، اما واقعیت این است که اگر صاحبان رسانههای مکتوب و دارای مجوزهای قانونی، روند پیشروی را ادامه دهند، هم به مرور زمان خود و رسانهی مربوطه را از گردونهی امور اجتماعی خارج کرده و هم موجبات انحراف و فساد دستگاهها و دولتمردان را فراهم ساختهاند.
یکی از شرایط ویژه برای افرادی که متقاضی انتشار نشریه هستند، داشتن تمکن مالی در حد و اندازهای است که صاحب رسانهها بدون تکیه به کمکهای مالی دستگاههای دولتی و صاحبان زر و زور و تزویر بتوانند به حیات رسانهی خود ادامه دهند و طبیعی است که اگر چنین اتفاقی حادث شود، اصحاب رسانههای مکتوب و قانونی، همچون خبرگزاریهای مختلف، میتوانند به رسالت واقعی خود به درستی عمل نمایند.
در رابطه با آنچه سرپرست شهرداری قزوین گفته است. امید است تا پایان مدیریت خود بر این دستگاه عامالمنفعه که عملکرد آن عمومی و قابل لمس در عرصههای مختلف توسط عموم مردم است، به آنچه گفتهاند پایبند بوده و از انتقاد که قطعاً موجب رشد و توسعهی این مجموعه خواهد بود بیم نداشته باشد.
آنچه در گذشته رسانههای ما شاهد آن بودند، واقعیتی غیرقابل کتمان بود و آن اینکه اگر رسانهای از عوامل شهرداری کوچکترین انتقادی را انجام میداد، از کمکهای شهرداری در قالب خدمات قابل ارایه، محروم بود و همین امر هم باعث میشد تا هیچ یک از رسانهها اجازهی انتقاد از این مجموعه را نداشته باشند.
اگر چه متاسفانه این نوع عملکرد از سوی رسانهها، حریت و آزادی در بیان و قلم را از دست اصحاب قلم میستاند، اما اعتقادات و باورهای مدیران دستگاهها به انتقاد، آن هم از نوع سازنده و منطقی آن میتواند از انحراف قلم اهل قلم! رسانهها نیز جلوگیری نماید.
مهمترین نکتهای که در همین رابطه قابل طرح و بیان است اینکه متاسفانه با این رویکرد انحرافی که در سطح مدیران و رسانهها وجود دارد، از رشد و ارتقای سطح دانش روزنامهنگاران کاسته، به طوری که اکثر افرادی که هم اکنون در رسانههای محلی و ملی مستقر در استان قزوین مشغول به فعالیت هستند، بعضاً کوچکترین اطلاع و آگاهی از فنون اطلاعرسانی را نداشته و فاقد دانش روزنامهنگاری میباشند و این در حالی است که بسیاری از اهالی مطبوعات و رسانهها که پیش از این، با قلم و قدم خود نقش اساسی در رشد و توسعهی استان داشتند، لقای آن را به بقایش بخشیدهاند که این خود آغاز و تداوم فسادی است که نه در شهرداری که در جای جای این استان جاری و ساری شده و ادامه خواهد داشت.