نگاهی به نظریات سیاسی، فقهی حاج سید احمد خمینی/ اجتهاد پویای عصرانی از دیدگاه یادگار امام
مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهار نظر نمی کنم
زمانی که نام حجت الاسلام و المسلمین «سید احمد خمینی» به گوش می رسد ذهن ها بیش از هر چیز به یار و یاور امام بودن ایشان معطوف می شود. کسی که در سخت ترین روزها و در اوج بحران ها در کنار امام خمینی ماند و زبان گوی ایشان و انقلاب شد. اما همین کار سخت و دشوار در بیان مفاهیم، فرمان ها، اهداف و... انقلاب باعث شده است که کمتر کسی به وجهه اندیشه ای وی بپردازد. به تصدیق علما هر دو فرزند ذکور امام خمینی، یعنی «سید مصطفی» و «سید احمد» در عرصه علم و اندیشه افراد شاخصی بوده اند. این شاخص بودن به حدی است که هنوز «تحریر العروة الوثقی و تلیه تعلیقة علی العروة الوثقی» و «تحریرات فی الفقه» سید مصطفی خمینی مورد توجه و استناد محققین و مدرسین حوزه و دانشگاه است.
سید احمد خمینی نیز با اینکه به واسطه شهادت برادرش از جانبی و بالاگرفتن حوادث انقلاب و سپس پیروزی آن کمتر توانست به نگارش اندیشه های خود بپردازد اما اعتماد امام خمینی به ایشان نشان از عمق دید و بصیرت وی در حوزه های مختلف دارد. حال در این مقال کوتاه و در آستانه کوچ آن فرزند رشید و یار صدیق امام خمینی درصدد آن هستیم که به برخی از آثار و اندیشه های سید احمد خمینی بپردازیم.
اجتهاد عصرانی در احکام اولیه
سید احمد خمینی در کنفرانس جهانی اهل بیت در سه خرداد 69 با اشاره به اهمیت وجود دید مدرن در فقها گفت: «در مورد روش تحصیل و تحقیق حوزه ها اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم، اجتهاد به همان سبک صحیح است، ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست. زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند؛ مسأله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است. به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعا موضوع جدیدی شده، که قهرا حکم جدیدی می طلبد.»
وی افزود: «مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهار نظر نمی کنم.»
سید احمد خمینی در ادامه بیان می کند: «امروز باید گفت شناخت از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاست ها و حتی سیاسیون و فرمول های دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم، که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کنند از ویژگی های یک مجتهد جامع است.»
ایشان ادامه می دهد: «رسیدگی به عام و خاص و مطلق و مقید چه ربطی به نفش امپریالیسم در امریکای لاتین و یا نقش کمونیسم در جهان اسلام دارد ولی از آنجا که فقه ما پویاست، این روابط خود هسته مرکزی اجتهاد می شود. این روابط موجب نمی شود که احکام اولیه جای خود را به احکام ثانویه بدهند، بلکه این روابط موجب می گردند که موضوع بدون هیچ تغییر ظاهری ای دارای حکم دیگری شود.»
همین صحبت کوتاه از ورود سید احمد خمینی به اختلاف فقهی تاریخداری اشاره می کند که میان فقهای سنتی و متجدد به وقوع پیوسته و هنوز هم ادامه دارد؛ دو نگاهی که یکی همه احکام را ذاتی دانسته و وظیفه فقیه را صرفا اکتشاف آن می داند و حتی احکام ثانویه از جنس اکتشافی بیان می کنند و نگاه دیگر که بر وظایف فقیه می افزاید و عصری سازی را یکی اهداف مرجعیت بر می شمرد. عصری سازی که بر اساس این اندیشه نه صرفا محدود به مرتبه احکام ثانویه، که حتی پا به عرصه احکام اولیه نیز می گذارد.
وی در شرح این مسئله می گوید: «یک فقیه مادامی که در مدرسه است می گوید معضل به من مربوط نیست من حکم خدا را می گویم، اما فقیهی که زمامدار است می خواهد فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده نماید. می خواهد برای تمامی معضلات سیاسی، نظامی، اجتماعی جهان اسلام راه حل اسلامی پیدا کند.»
سید احمد خمینی می افزاید: «اگر سبک قدیم و صرفا استخراجی عمل شود استکبار هم راضی است زیرا فقها در حد کارشناس و در مدارس علوم اسلامی محصور می شوند و هیچکس با او هیچ کاری ندارد چرا که فقه جنبه عینی و عملی پیدا نکرده است.»
وی در سخنرانی ای که در اجتماع شخصیتهای علمی شرکتکننده در کنگره جهانی هزاره شیخ مفید در سال 72 انجام داده بود نیز گفت: «با اینکه بعد از نهضت مشروطیت تا به امروز متاسفانه به خاطر نفوذ فرهنگ غرب در کشور ما نظریات اندیشمندان اسلامی در مقایسه با نظریات هگل، فویر باخ، روسو، مارکس و سارتر و سایر متفکران و فلاسفه غربی کمتر مورد مطالعه و شناخت قرار گرفتهاند اما بی شک برای امروز ما و فقهای ما من باب تشخیص مسائل روز، شناخت نظریات علما و اندیشمندان غربی کار واجبی است. ما باید نظریات پوپر را بشناسیم همانگونه که شناخت نظریات ملاصدرا هم بر محققین و متفکرین واجب است. اگر این کار نشود روزی را خواهیم دید که فقه و فقها از جهان امروز آنقدر دور شده اند که گویی با زبان دیگر با مردم سخن می گویند.»
جهان وطنی و انترناسیونالیسم اسلامی
سید احمد خمینی بر اساس برداشت خود از مفاهیم فلسفی و دینی معتقد به مرزهای سیاسی نبود و نهایت جهان را در بستری واحد تصور می کرد؛ به صورتی که در سخنرانیش به مناسبت پایان اجلاس پنجمین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی در سال 71 با بیان این نظر گفت: «وحدت و همبستگی ایدئولوژیکی مسلمانان بزرگترین تجلی قدرت و عظمت آنان در معادلات بینالمللی است. در شرایط کنونی ملل اسلامی درد دین و درد هویت دارند و بر اساس اسلامخواهی و روح حقیقتطلب خود چارهای ندارند جز آنکه در مسیر احیای باورها و ارزشهای اسلامی تفرقه و پراکندگی را کنار بگذارند و برای ترسیم سرنوشت اسلام همه توان و امکانات خود را متمرکز سازند. دنیای استکباری رشد و گسترش اعتقادات اسلامی را خطری جدی برای حفظ موجودیت خود میداند و امروز بر همه مسلمانان واجب است که با وحدت کلمه حمایتگر اسلام ناب باشند.»
وی می افزاید: «ایجاد هستههای مقاومت اسلامی و اصلاح نظامهای سیاسی حاکم بر کشورهای اسلامی مهمترین شیوه عملی تحقق امت واحد اسلامی است. دفاع ما از منافع مسلمانان بر اصل انترناسیونالیسم اسلامی استوار است ما دفاع از حیثیت و منافع مسلمانان را در همه عالم بر خود واجب میدانیم و به خاطر پیشبرد اهداف جهانی اسلام هرگز پایبند به محدودههای ملی نخواهیم بود.» وی در دیدار با شرکتکنندگان در کنفرانس بینالمللی حمایت از انقلاب فلسطین و مسئولان ستاد امور آزادگان در سال 69 نیز با تاکید بر اختلاف با ملی گرایان و لیبرال ها می گوید: «چگونه میتوانیم جوانان حزباللهی را قانع کنیم که باید با مرز بجنگد (اسلام مرز ندارد) ما به انتراناسیونالیسم اسلامی معتقد هستیم ما به اسلام در محدوده ایران معتقد نیستیم، اینها که حرف ملیگراهاست ما که تمام مبارزهمان با لیبرالها و ملیگراها بر سر همین است. که ما میگوییم در هر کجای دنیا مسلمانی صدا زد ما باید جوابش را بدهیم، و اگر جوابش را ندهیم مسلمان نیستیم، فلیس بمسلم».
وی در مقدمه کتاب کوثر نیز می نویسد: «پان عربیسم، پان ترکیسم، پان ایرانیسم و گرایشاتی از این قبیل نه تنها هرگز به عنوان محوری مستحکم در مقابله با بحران های فرهنگی جهان اسلام عمل نکرد بلکه همواره عاملی در جهت تشدید اختلافات داخلی و انحراف افکار عمومی مسلمین از دشمنان واقعی و در حقیقت ابزاری در اختیار سلطهجویان بود.»
مرحوم یادگار امام با استناد به آیات قرآن در سخنرانی هفتمین کنفرانس وحدت اسلامی در سال 73 می گوید: «در قرآن کریم تشکیل امت واحده به منزلۀ زمینه و بستر عبادت واقعی الله معرفی شده است. ان هذه امتکم امة واحده و انا ربکم فاعبدون»
احیا اندیشه دینی در کنار اعتلای علوم جدید
سید احمد خمینی با اشاره به اهمیت شناخت مفاهیم اسلامی در مراسم افتتاحیۀ کنگره بررسی آثار و اندیشههای تربیتی امام خمینی در سال 73 گفت: «فهم کامل مبانی تعلیم و تربیت اسلامی و هدفها و شیوههای آن زمانی امکانپذیر است که ما به مجموعۀ نظام فکری، عقیدتی و اصول جهانبینی اسلام توجه داشته باشیم.»
سید احمد خمینی با آسیب شناسی علوم در جهان مدرن می افزاید: «تخصصی شدن علوم انسانی و دیگر رشتههای علمی که از نیازهای عصر حاکمیت ماشین و تکنولوژی سرچشمه میگیرد با همه مزایا و پیشرفتهایی که داشته و دارد یک آفت اساسی نیز به همراه دارد و آن مورد غفلت واقع شدن ارتباط واقعی اشیاء و پدیدهها، و به تبع آن ارتباط واقعی اجزاء دریافتهای فکری و اندیشه آدمی با حقایق خارجی است.»
وی در سخنرانیش در هفتمین کنفرانس وحدت اسلامی در سال 73 نیز در این خصوص می گوید: « افسوس که سلطۀ غرب بر سرنوشت بسیاری از ممالک جهان اسلام امکان توسعه رشتههای مختلف علوم انسانی را بر اساس دیدگاههای حیاتی باز ستاند وگرنه دیدگاه فوق میتوانست افق های جدیدی در مباحث اجتماعی و سیاسی بگشاید و راهحلهای واقعبینانهای برای چارهجویی مشکلات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی ارائه نماید. امروز غالب جامعهشناسان و روانشناسان و متخصصین امور پرورشی و کارشناسان امور سیاسی در ممالک اسلامی با اصول و روشهایی سراغ ارزیابی مسایل جامعه خویش میروند که ریشه در مکاتب مادهپرست غرب معاصر و بیگانه از روح ادیان الهی دارد.» تمام صحبت های احمد خمینی در خصوص علم نه انکار علوم جدید، بلکه احیای اندیشه اسلامی در این بستر جدید است. نکته ای که بزرگانی مانند سید جمال اسدآبادی، محمد عبده و... نیز بر آن تاکید می کردند.
مقدمه ای عرفانی بر «خلوت خورشید»
شیوایی قلم عرفانی سید احمد خمینی در مقدمه کتاب خلوت خورشید بسیار مشهود است.
وی در این مقدمه می نویسد: «در عالم کائنات آنچنانکه هر ذره ای را جلوتی است و در نهانخانۀ اسرار آن نیز خلوتی است که ره می پوید از ثری تا به ثریا و خورشید خلوتی دارد که شعله های عشقش ذوب می کند همه آنچه را که تمنای حضور در حریم او را دارند و آنجا فقط ذکر است و تسبیح زیرا که «ان من شی الا یسبح بحمده»: عارفان سینه چاک کوی دوست همواره خواسته اند این شعله ها را با زبان استعاره و تشبیه بیان کنند اما از آنجا که وصف آنچه در درون و خلوت این سالکان می گذرد به زبان میسر نیامده به تعابیر اکتفا کرده اند. حافظ می گوید: «زین آتش نهفته که در سینۀ من است/ خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت» و عارفی گفته است: «در خانه دل ما را جز یار نمی گنجد/ چون خلوت یار اینجاست اغیار نمی گنجد» و مرشد و مراد و پیر عارف دلسوختۀ زمان ما که همۀ شعله های عشق و رنج نهفته در دل و سینۀ خود را از ما پنهان داشته بود می گوید: «در خلوت مستان نه منی هست و نه مائی» و با نفی همۀ مظاهر وجود مادی، خلوت خویش را فانی فی الله و محو در جمال دوست میبیند، او که کوله باری از همۀ رنجهای اسلاف خویش را در هدایت نسل عصیانگر و اغفال شده قرن ما تا آخرین لحظه های حیات مادی یک تنه بر دوش داشت و شبهای آخر عمر خود را چون همیشه با تکبیر و تسبیح به پایان برد، خلوتی داشت راه نایافتنی. خلوتی که شعله های آتش عشقش جگر سوز شد و با عروجش جان و دل شیفتگان را ذوب کرد و سوگ او اسطوره ای شد بر زمین و اکنون ما و این راه پر گردنه «ما ادریک ما العقبه فک رقبه» و او بود که این گردنه را پیمود و سلاسل و اغلال بردگی را پاره کرد و قرن ما قرن خمینی شد، خمینی که خورشید پرفروغ معرفت و رهائی انسان شد و نام و یاد او فروزندهتر از خورشید در پهندشت اندیشۀ بشر امروز می درخشد.»
در این مقدمه کوتاه می توان توجه وی را به مفاهیم عرفان اسلامی در پرتو متون ادبی فارسی دریافت، به صورتی که الفاظی مانند مرشد، مراد، پیر، عشق، خلوت، آتش، عروج و... در جایگاه متنی خود، بر سریری درست و مستحکم قرار گرفته اند. این شناخت از جانب دیگر نیز اهمیت دارد.
وی در سخنرانی خود در کنگره جهانی هزاره شیخ مفید در سال 72 می گوید: «برای شناخت فرهنگ اصیل اسلامی همانگونه که مطالعه آثار سعدی، حافظ، مولوی، خواجوی کرمانی و سایر شعرای بزرگ، مطالعه و تفکر در آثار فقها و فلاسفهای همچون شیخ مفید، کلینی، ملاصدرا و نظایر آنها بر هر محقق و اندیشمند علوم اسلامی امری واجب است.»
فرزند امام در این بیان، نامی مانند مولوی را هم سنگ ملاصدرا و کلینی بیان می کند. شاید در نگاه اول این مطلب ساده به نظر آید اما اهمیتش از آن رو است که فقها و حوزه های علمیه که امور را قشری تر می یابند اصولا امثال مولوی را خارج از دین می شناسند، اما آنانی که دانه معنی را بر واژگان اولویت می دهند و شناختی عرفانی تر را برمی تابند بر اهمیت این چهره اسلامی واقف تر هستند. این نگاه از جانب سید احمد خمینی بر این مسئله اشعار دارد.
همه این مطالب گوشه ای کوچک از سپهر اندیشه ای سید احمد خمینی است. امید است که محققان با توجه بیشتر به اندیشه های این چهره تاثیرگذار بر تاریخ معاصر و جمهوری اسلامی و جهان اسلام بتوانند گامی مهم در مسیر شناخت فرزند رهبر کبیر انقلاب اسلامی بردارند.
پایگاه خبری جماران، سید محمدرضا متقی: