حال ناخوش شهرداران استان

حال ناخوش شهرداران  استان

25  اسفند ماه که مصادف با شهادت شهید مهدی باکری است ، در تقویم کشور روز شهردار نامگذاری شده است ؛ دلیل این نامگذاری نیز به دوره مسئولیت کوتاه شهید باکری به عنوان شهردار ارومیه برمی گردد.

 هر چند مدت مسئولیت شهید باکری در شهرداری ارومیه بسیار کوتاه بوده است اما این حضور کوتاه چنان تاثیرگذارو پر فروغ  بوده است که سالروز شهادت شهید باکری را به عنوان روز شهردار انتخاب کرد ه اند.

درچنین روزی در بیش از 1200 شهرداری کشور طی مراسماتی  از سوی اعضای شورا های اسلامی شهر ها ، کارکنان ، مدیران دستگاه ها ی مختلف  ، تشکل های مردم نهاد و ...   از شهرداران شهرها تجلیل و تقدیر می شود؛  تا شهرداران با دلگرمی و انگیزه مضاعف در جهت خدمت به شهروندان گام بردارند.

شایسته است که همه ما بخصوص شهرداران که سالروز شهادت مهدی باکری به عنوان روز شهردار نامگذاری شده است به طور دقیق و کامل زندگی نامه شهید را مطالعه کنیم تا رمز ماندگاری ومحبوبیت شهید باکری را در بین نسل های مختلف در حوزه زندگی شخصی و مدیریتی را بهتر درک کنیم؛  تا شاید تجدید نظری در حوزه مسئولیت های اجتماعی و فردی خود داشته باشیم ؛ چرا که دردمندانه باید اعتراف کنیم فاصله ما با این الگو های بی نظیرقرن حاضر بسیار زیاد شده است .  

به هرحال واقعیت این است که امروزبخش زیادی از  شهرداری های کشور بخصوص شهرداری های متوسط و کوچک ازجمله دراستان قزوین شرایط و وضعیت خوبی ندارند و اگر برای برخی از ((شهرداری ها))  واژه ((ورشکستگی )) مورد استفاده قرار گیرد سخنی به گزاف گفته نشده است.

 البته واکاوی دلائل شکل گیری چنین شرایط بحرانی برای  شهرداری ها نیازمند نوشتار جداگانه و مفصل است که در گذشته به بخش های از آن  مشکلات و دلائل توسط نگارنده پرداخته شده است. هرچند  این روز ها بخشی از بی کفایتی  تعدادی از شهرداران که روزمه مدیریتی آنان مملو ازاجرای طرح های سطحی و فانتزی و تحویل زمین های سوخته به شهرداران بعد از خود است در بوجود آمدن مشکلات برخی از شهرداری های استان  بی تاثیر نبوده است.

درسال های گذشته با نزدیک شدن به واپسین روزهای پایان سال جنب و جوش فراوانی از سوی شهرداریها برای استقبال از نوروز این میراث پر ارج نیاکان مشاهده می شد و به نوعی شروع فعالیت و برنامه های نوروزی شهرداری ها  ، نوید نوروز را می داد.

اما به نظر می رسد که این روز ها شرایط سخت حاکم بر شهرداری ها باعث گردید آن شور و حال و انگیزه برای استقبال از بهار کمتردر شهرها مشاهده گردد؛  این درحالی است که  شهرداری ها در خط مقدم خدمت رسانی قراردارند و مسئولیت های مستقیمی در فضا سازی شهرها برای استقبال از نوروز بر عهده دارند.

درسنوات گذشته در پایان سال شهرداری ها بخش زیادی از مطالبات پیمانکاران و طلبکاران خود را تسویه می کردند اما متاسفانه این روزها خبرهای  نگران کننده ای از بسیاری از شهرداری های استان به گوش می رسد که نه تنها شهرداران به علت کمبود درآمد های محلی و کاهش شدید کمک های دولتی توان تسویه حساب پیمانکاران و اصناف طرف قرارداد خود را ندارند و حتی بسیاری از شهرداریهای  متوسط و کوچک استان توان پرداخت مطالبات چند ماهه و عیدی کارکنان و نیرو های خدمات شهری خود را نیز ندارند به همین دلیل شهرداران استان در شرایط و وضعیت بسیار سخت و آزار دهنده ی روحی قراردادند .

بسیاری از شهرداران استان در طول سال به بسیاری از طلبکاران وعده پرداخت و تسویه حساب پایان سال را داده اند که عملا با شرایط فعلی امکان پاسخگویی و انجام تعهدات برای شهرداران وجود نخواهد داشت بی شک  با ادامه این روند و عدم تزریق کمک و اعتبارات مناسب شاهد کاهش بیشتر اعتبار شهرداران و شهرداری ها در سطح جامعه خواهیم بود.  

امید است که مدیریت ارشد استان در این روز های پایانی سال راهکارهای  مناسبی برای برون رفت شهرداران  از مشکلات پیش آمده پیدا کند؛  تا حداقل بخش زیادی از کارگران نجیب و زحمت کش در حوزه ی خدمات شهری که بعضا چندین ماه است که حقوق دریافت نکرده اند در این روز های پایانی سال بیش از این شرمنده خانواده های خود نباشند.

حیف است که اگر در پایان این نوشتار خاطره ای از شهید باکری در حوزه مدیریت شهری نقل نشود.

((اوایل انقلاب بود و مهدی باکری شهردار ارومیه؛ یکی از دوستان شهید باکری در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شد. چشمش به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دید امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفت، او رفتگر همیشگی محله نبود. کنجکاو شد، سلام داد و دید رفتگر امروز، آقا مهدی است.

آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. او ادامه داد، آقا مهدی شما شهرداری اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کرد تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشید.

زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش.

هر چه اصرار کرد، آقا مهدی جارو را به او نداد؛ شهید باکری از وی  خواهش کرد که هرچه سریعتر برو  تا دیگران متوجه نشوند رفتگر امروز محله، شهردار ارومیه است.))