وصول به خدای میسر نیست مگر به منزه بودن از شهوت ها و لذت ها / حنجره هَوى و طمع را در وقت قربانى کردن ذبح کنید
استاد محمدحسین رحیمی: وصول به خدای میسر نیست مگر به منزه بودن از شهوت ها و لذت ها / حنجره هَوى و طمع را در وقت قربانى کردن ذبح کنید

استاد محمدحسین رحیمی در بیان معنا و مفهوم قربانی کردن در مناسک حج، اظهار دارد: «وصول به خداى عزّ وجلّ میسّر نیست مگر به منزّه بودن از شهوت ها و بازماندن از لذّت ها و اکتفا به قدر ضرورت در آنها و در جمیع حرکات و سکنات براى خدا مجرّد بودن و براى این بود که در ملّت هاى سابق گوشهنشینان از مردم عزلت اختیار مىکردند و در سر کوهها جا مىگرفتند و از مردم وحشت داشتند براى آنکه به خدا انس بگیرند، و ترک لذّت هاى نقد را مىنمودند و مشقّت هاى عظیم بر نفس خود وارد مىساختند براى طمع در آخرت. و چون آن طریقه کهنه شد و مردم به متابعت شهوت ها اقبال کردند و ترک تجرّد براى عبادت نمودند و در آن سستى ورزیدند خداى عزّ وجلّ حضرت محمّد صلى الله علیه و آله را براى احیاى راه آخرت و تجدید سنّت پیغمبران در سلوک راه آخرت فرستادند و اهل ملّت ها از آن حضرت از گوشهنشینى و بیابانگردى در این دین سؤال کردند، فرمودند: به جاى آن بر این امّت جهاد و حجّ واجب شده است.»
فریضه حج حاوی اسرار فراوان است
محمدحسین رحیمی در گفت وگو با شفقنا با بیان اینکه فریضه حج یکی از واجبات دین مبین اسلام هست که حاوی اسرار فراوان است، اظهار کرد: مرحوم فیض کاشانی در کتاب شریف حقایق این گونه بیان می کنند: خداى عزّ وجلّ در قرآن مجید فرموده: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ» یعنى از براى خدا واجب است بر مردمْ حجّ خانه کعبه کردن هرگاه کسى استطاعت داشته باشد و هر که ترک حجّ کند خداى عزّ وجلّ از عالَمیان مستغنى است و اخبار در فضیلت حجّ و عمره بیش از آن است که توان شمرد.
وصول به خدای میسر نیست مگر به منزه بودن از شهوت ها و لذت ها
او ادامه داد: سرّ این اهمیت آن است که وصول به خداى عزّ وجلّ میسّر نیست مگر به منزّه بودن از شهوت ها و بازماندن از لذّت ها و اکتفا به قدر ضرورت در آنها و در جمیع حرکات و سکنات براى خدا مجرّد بودن و براى این بود که در ملّت هاى سابق گوشهنشینان از مردم عزلت اختیار مىکردند و در سر کوهها جا مىگرفتند و از مردم وحشت داشتند براى آنکه به خدا انس بگیرند، و ترک لذّت هاى نقد را مىنمودند و مشقّت هاى عظیم بر نفس خود وارد مىساختند براى طمع در آخرت. و چون آن طریقه کهنه شد و مردم به متابعت شهوت ها اقبال کردند و ترک تجرّد براى عبادت نمودند و در آن سستى ورزیدند خداى عزّ وجلّ حضرت محمّد صلى الله علیه و آله را براى احیاى راه آخرت و تجدید سنّت پیغمبران در سلوک راه آخرت فرستادند و اهل ملّت ها از آن حضرت از گوشهنشینى و بیابانگردى در این دین سؤال کردند، فرمودند: به جاى آن بر این امّت جهاد و حجّ واجب شده است.
او در مورد اسرار حج نیز گفت: مرحوم فیض کاشانی درباره اسرار حج نیز این گونه سخن می گوید: خداى عزّ وجلّ بر این امّت انعام نموده به اینکه حجّ را از براى ایشان بجاى رهبانیّت گردانیده و خانه کعبه را شریف گردانیده به نسبت دادن به خود و نصب آن را نموده تا آنکه بندگان قصد آن نمایند و اطرافِ آن را حرم خانه خود نموده از براى تعظیم شأنِ آن و عرفات را مانند میدانى گردانیده بر درگاه حرم خانه و حرمت آن موضع را مؤکّد ساخته به حرام گردانیدن صید آن و درخت آن. و آن را وضع نموده است بر مثال درگاه پادشاهان که زیارت کننده قصد آن را مىنماید از راههاى دور و دراز در حالتى که موهاى ایشان ژولیدهو روها غبارآلود و براى صاحب خانه تواضع نمایند و براى عظمت و عزّت آن به ظاهر و باطن افتادگى کنند، با اعتراف به آنکه منزّه است از آنکه خانه یا شهرى او را فرا گرفته باشد.
او افزود: این همه براى آن است که مبالغه بندگان در بندگى بیشتر و تصدیق و فرمانبردارى ایشان تمامتر باشد. و براى این است که اعمالی را مقرّر فرمودهاند که نفس ها انسى به آنها نگرفتهاند و عقل ها به معناهاى آن راه نبردهاند، مثل رمى جَمرهها به سنگها و مکرّر تردّد نمودن در میان صفا و مروه. و به امثال این اعمال کمال عبودیّت ظاهر مىشود؛ زیرا که زکات همراهى است با فقرا و وجه آن معلوم است و عقل به آن مایل است و روزه باعث شکستن شهوت است که دشمن خداست و به بازماندن از شغل ها فارغ مىتوان شد از براى عبادت، و رکوع و سجود در نماز تواضعى است براى خدا به افعالى که هیأت تواضعند و نفس ها را با تعظیم خدا کردن انسى هست.
حضرت ابراهیم(ع) حنجره هَوى و طمع را در وقت قربانى کردن ذبح نمود
رحیمی تصریح کرد: امّا تردّدهاى سعى و رمى جمره نه نفس را از آن بهرهاى و نه طبع را به آن انسى و نه عقل را به پى بردن به معناهاى آنها راهى است، پس اتیان به آنها نمودن باعثى ندارد مگر محضِ امر و قصد فرمانبردارى از آن راه که امر خداست و متابعت آن واجب است و عقل از تصرّف در این معزول است و نفس و طبع را به آن انسى نیست. امام صادق(ع) درباره سر قربانی کردن می فرمایند: و حنجره هَوى و طمع را در وقت قربانى کردن ذبح نما.
او با بیان اینکه داستان ابراهیم داستانی از سیر عبودی یک عبد از موطن نفس به سوی قرب پروردگار است، گفت: مرحوم علامه طباطبایی درباره داستان حضرت ابراهیم و اعمال حج چنین می فرمایند: وقتى به داستان ابراهیم(ع) مراجعه مىکنیم، که زن و فرزند خود را (از موطن اصلى) حرکت مىدهد، و به سرزمین مکه مىآورد، و در آنجا اسکان مىدهد، و نیز بماجرایى که بعد از این اسکان پیشامد میکند، تا آنجا که مامور قربانى کردن اسماعیل مىشود، و از جانب خداى تعالى عوضى، بجاى اسماعیل قربانى مىگردد، و سپس خانه کعبه را بنا می کند.
سیرى که سر تا سرش ادب است، ادب در سیر، ادب در طلب، ادب در حضور، ادب در همه مراسم حب و عشق و اخلاص
او ادامه داد: مىبینیم که این سرگذشت یک دوره کامل از سیر عبودیت را در بر دارد، حرکتى که از نفس بنده آغاز گشته، به قرب خدا منتهى مىشود، یا به عبارتى از سرزمینى دور آغاز گشته، به حظیره قرب رب العالمین ختم مىگردد، از زینتهاى دنیا و لذائذ آن آرزوهاى دروغینش، از جاه، و مال، و زمان و اولاد، چشم مىپوشد، و چون دیوها، در مسیر وى با وساوس خود منجلابى مىسازند، او آن چنان راه مىرود که پایش بان منجلاب فرو نرود و چون (آن دایههاى از مادر مهربانتر با دلسوزیهاى مصنوعى خود) مىخواهند خلوص و صفاى بندگى و علاقه بدان و توجه به سوى مقام پروردگار و دار کبریایى را در دل وى مکدر سازند، آن چنان سریع گام برمىدارد، که شیطان ها به گردش نمىرسند. پس در حقیقت سرگذشت آن جناب وقایعى به ظاهر متفرق است، که در واقع زنجیروار به هم می پیوندد و یک داستانى تاریخى درست مىکند، که این داستان از سیر عبودى ابراهیم حکایت می کند، سیرى که از بندهاى به سوى خدا آغاز مىگردد، سیرى که سر تا سرش ادب است، ادب در سیر، ادب در طلب، ادب در حضور، ادب در همه مراسم حب و عشق و اخلاص، که آدمى هر قدر بیشتر در آن تدبر و دقت کند، این آداب را روشنتر و درخشندهتر مىبیند.
مناسک حج یعنى احرام بستن از میقات، و توقف در عرفات، و به سر بردن شبى در مشعر، و قربانى، و سنگ انداختن به سه جمره، و سعى میانه صفا و مروه، و طواف بر دور کعبه، و نماز در مقام
رحیمی با اشاره به اینکه حج، تمثیلی از داستان زندگی و سیر عبودی حضرت ابراهیم است، خاطرنشان کرد: در پایان این راه، ابراهیم(ع) از طرف خداى سبحان مامور مىشود، براى مردم عمل حج را تشریع کند، که قرآن این فرمان را چنین حکایت میکند: (وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا، وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ، در میانه مردم به حج اعلام کن، تا پیادگان و سواره بر مرکبهاى لاغر از هر ناحیه دور بیایند؛ سوره حج آیه ۲۷) چیزى که هست خصوصیاتى را که آن جناب در عمل حج تشریع کرده، براى ما نامعلوم است، ولى این عمل هم چنان در میانه عرب جاهلیت یک شعار دینى بود، تا آنکه پیامبر اسلام (ص) مبعوث شد و احکامى در آن تشریع کرد، که نسبت به آنچه ابراهیم(ع) تشریع کرده بود، مخالفتى نداشت، بلکه در حقیقت مکمل آن بود، و این را ما از اینجا مىگوئیم که خداى تعالى بطور کلى اسلام و احکام آن را ملت ابراهیم خوانده، مىفرماید: (قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ، دِیناً قِیَماً مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً، بگو پروردگارم مرا به سوى صراط مستقیم هدایت کرده دینى استوار که ملت ابراهیم و معتدل است؛ سوره انعام آیه ۱۶۱) و نیز فرموده: (شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً، وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ، وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ، وَ مُوسى، وَ عِیسى، براى شما از دین همان را تشریع کرد، که نوح و ابراهیم و موسى و عیسى را نیز بدان سفارش کرده بود به اضافه احکامى که مخصوص تو وحى کردیم؛ سوره شورى آیه ۱۳) و به هر حال آنچه رسول خدا (ص) از مناسک حج تشریع فرمود، یعنى احرام بستن از میقات، و توقف در عرفات، و بسر بردن شبى در مشعر، و قربانى، و سنگ انداختن به سه جمره، و سعى میانه صفا و مروه، و طواف بر دور کعبه، و نماز در مقام، هر یک به یکى از گوشههاى سفر ابراهیم به مکه اشاره دارد، و مواقف و مشاهد او و خانوادهاش را مجسم می سازد، و به راستى چه مواقفى، و چه مشاهدى، که چقدر پاک و الهى بود؟! مواقفى که راهنمایش به سوى آن مواقف، جذبه ربوبیت، و سایقش ذلت عبودیت بود.
شفقنا