دیدگاه معلمان و فعالان صنفی در آستانه روز معلم
12 اردیبهشت روز معلم است. امسال روز معلم جز آنکه جمعه است یک تفاوت اساسی نسبت به سالهای پیش دارد و آن هم تعطیلی گسترده مدرسهها به خاطر بیماری کروناست. گرچه مدرسه تعطیل است و فضای فیزیکی مدرسهها ماههاست که رنگ دانشآموز به خود ندیده اما آموزشهای مجازی همچنان ادامه دارد و بسیاری از معلمان و دانشآموزان روزانه مشغول فرآیند یاددهی و یادگیری هستند. به فراخور این روز سراغ چند معلم رفتیم و از آنها خواستیم که درباره روزشان حرف بزنند.
به گزارش عصرایران، روزنامه شهروند در ادامه گزارش خود نوشت: جالب بود که بخش مهمی از حرفهایشان تحت تاثیر آموزشهای مجازی و گرفتاریهای آن بود تا روز معلم و دغدغههای معلمی! کمتر کسی از وضعیت آموزش و پرورش ما و گرفتاریهای ساختاری و اقتصادی و به ویژه گلایههای فرهنگیان از حقوقهایشان بیخبر است، اما نوشتن درباره دشواریهای آموزشی این روزها نشان از آن دارد که بسیاری از معلمان با وجود گرفتاریهای حرفهای و آموزشی همچنان نگران فرآیند آموزش و آسیبهای آن بر دانشآموزانند.
در آستانه روز معلم حرفهای این معلمان را میخوانیم:
روز معلم کرونایی/ نسرین محمدباقری
در تقویم جمهوری اسلامی ایران، 12اردیبهشت روز معلم نامگذاری شده است. امسال روز معلم حال و هوایی متفاوت با سالهای قبل دارد. بیش از دوماه است که مدارس تعطیل شده و قرنطینه، استرس و افسردگیهایش، دلیلی برای توقف آموزش نبوده است. از همان روزهای اول اسفند کم و بیش همه معلمان بدون آنکه کسی آنها را اجبار کرده باشد، اقدام به تشکیل گروههای درسی در فضای مجازی کردند. میدانیم تدریس مجازی نیاز به زیرساخت و برنامههای خاص خود دارد، اما ما معلمها با امکانات موجود تلاش خود را برای بهترین تدریس و بهترین ارتباط با دانشآموزان خود به کار بستیم.
طبق آمار رسمی 30 درصد دانشآموزان دسترسی به فضای مجازی ندارند که هنوز برای آنها تدبیری اندیشیده نشده است. شیوه تدریس، بسته به مناطق مختلف متفاوت است. در مناطق برخوردار که دانشآموزان برای نت مشکلی ندارند، تدریس با فیلم و نرمافزارهای مختلف به مراتب راحتتر از مناطقی است که دایم دغدغه تمام شدن بسته نت شاگردانت را داشته باشی و به جای فیلم، از عکس و صدا استفاده کنی و در تمام این روزها بیشتر نگران عقبافتادگی درسی دانشآموزانی باشی که هنوز وارد گروههای کلاسی نشدهاند.
و اما پشت صحنه کلاسهای آنلاین و مجازی: کاش میشد خستگی این روزهای زندگی معلمی را به تصویر کشید. معلمی که 20یا 24ساعت تدریس داشته اکنون تمام هفتهاش درگیر کارهای مدرسه است.
تهیه عکس و نوشتن جزوه، آماده کردن فایل صوتی، تشکیل کلاس آنلاین، توجه به روحیات بچهها در این ایام، برگزاری آزمون، تصحیح برگه و چک کردن تکالیف دانشآموزان با گوشی و پاسخگویی تمام وقت به سوالات دانشآموزان، پیگیری غیبتها و... ضعف چشم و سردرد ناشی از کار زیاد با گوشی و... همه را با هیچ منتی انجام میدهیم؛ حتی بیادبی تعداد کمی از دانشآموزان را هم به حساب کم سنیشان نادیده میگیریم، ولی وقتی مسوولی عدم استقبال معلمان از شبکه شاد را کمکاری معلمان میداند و میگوید معلمان بهانه میآورند یا حرف از اجباری بودن حضور در شبکه شاد میشود، خستگی بر تن ما میماند.
مسوولان محترم، ما معلمها هیچگاه منتظر تبریکهای شعاری نبوده و نیستیم. اهل بهانه و کمکاری هم نبودهایم و همواره بیش از وظیفه خود تلاش کردهایم لطفا به جای تبریک روز معلم، ما را با کلمات اجبار و تهدید دلسرد نکنید.
معلم و صداهایی که اگر شنیده شود/ عبدالجلیل کریمپور
روز معلم امسال را در حالی آغاز میکنیم که کلاسهای درسی به دلیل شیوع بیماری کرونا در غالب کشورهای جهان به صورت حضوری برگزار نمیشود. آموزش و پرورش ما برای رفع این معضل همهگیر اقدام به تهیه نرمافزاری به نام «شاد» کرد که نتوانست شادی بیاورد و به علت سرعت پایین اینترنت و در اختیار نداشتن گوشی هوشمند توسط دانشآموزانی که قادر به خرید آن نیستند یا دانشآموزانی که در مناطق غیر قابل دسترسی زندگی میکنند، تمایلی جدی برای استفاده از این نرمافزار پیدا نشد.
هر چند رفتار برخی مسوولان در اجبار استفاده از این نرمافزاری که مشکلاتی هم دارد، سوال برانگیز شد! بیگمان برای رفع این نقصان میشود با برنامهریزی جدی و تهیه دستگاههای هوشمند صرفا آموزشی، گامی در جهت بهبود وضعیت برداشت. شاید یکی از دلایل اصلی بروز چنین مشکلاتی در مجموعه آموزش و پرورش، تصمیمگیریهای دقیقه نودی است که راه به جایی نمیبرد! به هر حال این سال تحصیلی را هم اینگونه به پایان میبریم در حالی که از خیلی معیارهای آموزشی و پرورشی دور افتادهایم ولی آنچه مشهود است، حضور معلم در عرصه علم آموزیاش است که شایسته تقدیر است.
معلم در این سیستم با همه بیمهریهایی که در حقش میشود و زخم زبانهایی کنایهآمیز از جمله مصرفکننده صرف خواندنش، همواره به شیوههایی آرام و بیهیاهو، راه رسیدن را به اندازهای که در توان دارد، سهل میکند و هیچگاه به انتظار فرادستان نمینشیند. او یاد گرفته است که راهش را با همه کمبودها به خوبی طی کند.
او آمده است تا درس مهر و دوستی، آگاهی و اندیشهورزی و البته درسهایی مبتنی بر آنچه در تخصص دارد به دانشآموزش بدهد و او را به قدر وسع خود به جلو ببرد؛ اما بیمهری فرادستانی که هر که میآیند و فقط درصدد هستند که قولی بدهند، بوق و کرنایی بهراه بیندازند و البته همچنان این گردونه را بچرخانند، گهگاهی هم به اخمی جدی منتقد را بر سر جایش بنشانند. اما غافل از این واقعیت هستند که اگر حرمت و جایگاه معلم افزون شود، میتواند در تربیت شهروندانی موثر که جز به ارتقا نیندیشند، موفقتر باشد.
آنچه همیشه از فرادستان انتظار میرود و شوربختانه کمتر به آن عمل میشود، توجه به جایگاه علمآموزی است که امری علیحده است و جز با پذیرش این واقعیت که این جایگاه توجهی برجستهتر را میطلبد، امکان پذیر نیست. خلاصه اینکه اگر به آینده آموزشی دل بستهایم، باید همه صداها را بشنویم و راه رسیدن برای تربیت شهروند مطلوب را با زیرساختهای خوب و منطقی فراهم کنیم.
به بهانه روز معلم/ فروغ تیموریان
امسال در حالی هفته معلم را آغاز میکنیم که معلمان و اساتید نقش و اهمیت ویژه خود را در خصوص تدریسشان در فضای مجازی به همه ثابت کردند و حتی قبل از اجرای دستورالعملها، دوستان و همکاران فرهنگی به صورت خودجوش حرکتی عظیم را آغاز کردند و با آنکه هر روز خبرهای تازه و متنوعی در حوزه آموزش مانند رتبهبندی و البته کمبودها و تغییرات میشنیدند، با انگیزه و امید، شبانهروز تلاششان را ادامه میدادند.
این روزها حرکت این ستونهای عرصه آموزش که اهمیت کارشان کمتر از مدافعان سلامت نیست، شبانهروز انواع مطالب علمی و موضوعات مطلوب را در اختیار دانشآموزان و دانشجویان قرار میدادند و بخش مهمی از وقتشان در خانه صرف آموزش دانشآموزان و دانشجویان و درگیر تدریس و یاد دادن میشد. بماند که صحبتهای زیادی در مورد آموزشهای یک طرفه دارم!
امیل دورکیم معتقد است که نسلهای نارس و نابالغ در سیستمهای آموزشی توسط معلمان بالغ میشوند و بخش عمدهای از پروراندن افکار و اجتماعی کردن افراد و به عبارتی رشد و پرورش کودکان، نوجوانان و حتی جوانان توسط اساتید و مراکز آموزشی ایجاد خواهد شد. بخشی از جامعهپذیری و سازگار کردن افراد در جامعه و تربیت صحیح آنان متناسب با محیط اجتماعی خاصشان توسط تعلیمدهندگان آموزشی یا معلمان ایجاد میشود.
معلمان و اساتید هستند که میتوانند بذر نوینی از اندیشههای ناب عقلانیت مبتنی بر آموزههای مقدس و مفید را در ذهن و ضمیر فرزندان این سرزمین بنشانند و به آنها اجازه دهند تا از فرصتهای طلایی زندگیشان بهرهمند شوند.
رابطه معلم با مخاطب قبل از اینکه یک رابطه فرمولی و کلاسیک باشد، یک رابطه باطنی و معنوی است و معلم قبل از آنکه با درس و بحث سر و کار داشته باشد با روح و جان و اندیشه، خرد دانشآموز یا دانشجو سر و کار دارد. معلم یک الگوی با نفوذ و مربی است که دانشآموز از اخلاق و رفتار، از طرز اداره کلاس، از رعایت عدل و انصاف، از وقتشناسی و نظم، از دلسوزی و مهربانی، از خوشرویی و فروتنی، دینداری، اخلاق و خوشرویی او درسها میآموزد و در زندگی به کار میگیرد. از اینروست که وظیفه معلمی بسیار حساس و سنگین و پرمسوولیت است. به این دلیل است که هر سال در آستانه روز معلم یادآوری میکنیم که ما معلمان و همه اساتید حوزه آموزش از چه جایگاه خاصی برخوردار هستیم و چگونه متولیان امر آموزش میتوانند به حفظ این موقعیت اجتماعی کمک کنند.
هر سال امید داریم که مشکلاتمان از سال قبل کمتر باشد، وعدههای داده شده محقق شود، منزلت و جایگاه معلم حفظ شود و مانند کارکنان سازمانهای مختلف معلم نیز از مزایایی شایسته حقوقی و معیشتی گرفته تا امکانات رفاهی برخوردار شود و... تا شاید معلم در آستانه بازنشستگی آرزو نکند، کاش معلم نبود!
کری کوپر، استاد روانشناسی سازمانی و سلامت دانشگاه منچستر در تحقیقاتی که انجام داد، بیراه نگفته بود که تدریس یکی از سه حرفه پراسترس دنیاست. اما چرا این شغل به این میزان پر از استرس شده است؟ چرا باید معلمان بیشترین زمان عمر و زندگیشان را با دلهره سپری کنند؟ آیا زمانی میرسد که کسی گلایههای معلمان را بشنود و قدر این حرفه مهم را بداند؟
روز معلم و دیوار بلند بیاعتمادی میان ستاد و صف/ حفیظالله مشهور
پاسی سالبرگ، کارشناس نامدار آموزش و پرورش فنلاند در بخشی از کتاب «درسهای فنلاندی» با عنوان معلمان نقطه قوت فنلاند میآورد: «معلمان از احترام زیاد و اعتماد بلامنازعی در فنلاند برخوردارند... امروزه فنلاند در جشن بزرگ دستاوردهای آموزشی خود، ارزش معلم را آشکارا ارج مینهد و بهطور ضمنی به نظرات و تصمیمات آنها در رابطه با آموزش اعتماد دارد... .»
این جملات تنها بخشی از واقعیات کشوری است که بر بام آموزش و پرورش دنیا قرار دارد. در همه پژوهشهایی که کارشناسان به دنبال یافتن مدل فنلاندی برای پیشرفت و کیفیسازی آموزش و پرورش خود بودهاند، در کنار تمامی برنامهریزیهای دولت یک پاسخ مشترک دریافت کردهاند؛ «اعتماد به معلم».
معلمان فنلاندی استقلال قابل توجهی در انتخاب شیوههای آموزش و ارزشیابی دارند و دولت و آموزش و پرورش وظیفه دارد بستر و شرایط لازم برای آموزش کیفی را فراهم و کاستیها را برطرف کند و ضمن شناسایی دانشآموزان بیبضاعت آنها را تحت حمایت همهجانبه قرار دهد. اردیبهشت ماه است و دوباره روز معلم، روزی که معلم ایرانی از انسانی زمینی به موجودی آسمانی و پیامبرگونه بدل میشود، روزی که تریبونها او را اسوه و الگوی تمام خوبیها خطاب میکنند و سخنرانها برایش کم نمیگذارند، اما افسوس که این همه تعریف و تمجید تا پایان همان روز تاریخ مصرف دارد و از فردایش این موجود آسمانی در نظر گویندگان همان کلمات دهن پرکن حتی یک انسان قابل اعتماد هم نیست و لازم است برای تمامی کارهایش باید و نباید تعیین شود و خود را قیم او بدانند.
شیوع ویروس کرونا اگرچه مدارس را به تعطیلی کشاند، اما آموزش مجازی در شرایطی که زیرساختها فراهم نبود فشاری مضاعف بر خانوادهها و معلمان وارد کرد و در عمل زمان بسیار بیشتری از معلم برای ارایه این نوع از آموزش گرفته شد، اما اینبار هم آنها که باید به مدد معلم و دانشآموز میآمدند و باری از دوششان برمیداشتند فارغ از اندیشه و یافتن راهکار به رقابت با امکانات موجود در فضای مجازی برخاستند و دوباره بخشنامههایی با محتوای الزام و اجبار نسبت به معلم صادر کردند. برخی پا را فراتر نهاده و همراه با برخی سخنان کوچه بازاری در این شرایط معلمان را کمکار و بهانهگیر خواندند و به جای قبول کاستیها و مشکلات از جانب خود، دوباره خط و نشان کشیدند و از برخورد قانونی در آستانه روز معلم گفتند. انگار بعضیها شب را با این فکر میخوابند که فردا چه بگویند که ابتدایش واژه باید باشد و آخرش به ... الزامی است و ... برخورد خواهد شد ختم شود.
ویروس کرونا با همه مشکلاتی که برای مردم ایجاد کرد، بسیاری از کاستیها را نیز برملا ساخت، فاصله ستاد و صف و دو دنیای متفاوت این دو واژه را در آموزش و پرورش آشکارتر کرد و نشان داد مدرسهمحوری نیز شعاری است همتراز با معلم اسوه و فقط کاربرد پشت تریبونی دارد.
سنگینی بار وظایف دولت بر دوش معلمان/ زهرا علیاکبری
با شیوع ویروس کرونا و همهگیری آن، بحرانی در حوزه سلامت جامعه شکل گرفت که سیاستمداران را به اتخاذ تصمیماتی کشوری واداشت، از جمله تعطیلی مراکز آموزش عمومی و عالی. در حافظه تاریخی 41ساله انقلاب اسلامی جز شرایط خاص دوران جنگ، زمانی وجود ندارد که مدارس و دانشگاهها با چنین تعطیلی وسیعی مواجه شوند.
گفته میشود که در همان دوران نیز با تعطیلی مقطعی مدارس برخی آموزشها از رسانه ملی پخش میشده که با توجه به تعداد اندک شبکههای تلویزیونی و عدم پوشش فراگیر آنها بسیاری از دانشآموزان از دسترسی به آن محروم ماندند.
بنابراین نظام آموزشی قبل از تعطیلی گسترده مدارس به دلیل شیوع کرونا تجربه چنین تعطیلاتی را داشته اما اینکه چرا با گذر زمان خودش را برای ایامی مشابه آماده و مهیا نکرده، پرسشی است که باید به آن پاسخ داده شود! با طولانی شدن تعطیلات مدارس و از آنجایی که رسانه ملی نمیتوانست بهطور کامل خواستههای آموزشی را پوشش دهد، تصمیم به ساخت و راهاندازی شبکهای اختصاصی در فضای مجازی برای آموزش دانشآموزان گرفته شد.
با یادآوری این نکته که فرآیند طراحی و اجرای هر برنامه نیاز به گذر زمان و آزمون و خطاها دارد و باید پذیرفت که اگر برنامهای طی دوهفته، سه هفته و حتی یک ماه طراحی و تهیه شود چه بسا مضراتش بیشتر از مزیتهایش باشد. با این همه باید از آن معلمانی گفت و نوشت که با وجود آموزش از رسانه ملی و از طریق نرمافزار شاد، دانشآموزانی را آموزش میدهند که نه تلویزیون، نه گوشی و نه دیگر ابزارهای هوشمند برای برخورداری از آموزشهای لازم را دارند. برخی معلمان گاهی باید مسافتی طولانی را طی کنند تا با فاصلهگذاری اجتماعی، کلاس درس حضوری برای دانشآموزان خود برگزار کنند.
هرچند که این حرکت ارزشمند معلمان از نگاه جامعه دور نمانده و قدردانیهای زیادی هم از آن شده، اما واقعیت این است که این دوره تجلیل و تقدیرها به پایان میرسد و باز همان بیمهریها و کملطفیها به جامعه معلمان و نظام آموزشی آغاز میشود و باز نه از مجهز شدن مدارس به فناوریهای نوین، نه از فراگیری عدالت آموزشی و نه از بسترسازی مناسب برای آموزشهای مکمل خبری خواهد بود!
پرسش این است که چرا با وجود اساس اصل 30 قانون اساسی دولت باید متولی تهیه امکانات رایگان آموزشی باشد، معلمانی باشند که به خاطر عشق و تعهد به حرفهشان، خطرات زیادی را به جان بخرند تا به دانشآموزان خود در سختترین شرایط آموزش دهند. البته مهیا کردن برخی از موارد مانند پوشش فرکانسهای تلویزیونی و اینترنتی در سراسر کشور، محرومیتزدایی، احداث راههای ارتباطی ایمن در مناطق صعبالعبور، تخصیص بودجه مکفی برای فراهم کردن زیرساختها، عمران و آبادی در مناطق محروم و کمبرخوردار و... از حیطه اختیارات آموزش و پرورش خارج است و اینها وظایف دولت و دیگر وزارتخانههای آن است.
اینکه آموزش و پرورش، هم باید حواسش به تداوم جریان یادگیری باشد و هم به پوشش اینترنتی مناطق عشایری و مرزی، از آن جمله باورهای غیرقابل قبولی است که نباید به آن تن داد، در حال حاضر دولت عقب نشسته و کار را بر دوش آموزش و پرورش نهاده است. اگر قرار است در این شرایط وضعیت آموزش دانشآموزان نقد و بررسی شود باید دیگر مسوولان و دستگاههای اجرایی که در این امر سهیم هستند نیز مورد بازخواست قرار بگیرند.
جان کلام آنکه داشتن اپلیکیشن اختصاصی برای آموزش و پرورش که معلمان، دانشآموزان و والدین در محیطی امن و فضایی مفید، بخشی از برنامه درسی ملی را در آن پیگیری کنند از مولفههای اساسی یک نظام آموزشی فعال و پویاست. اما باید توجه شود که این برنامه به ضد خود تبدیل نشود و برای این مهم نیاز است تا استانداردهای یادگیری الکترونیک نیز در شبکه «شاد» لحاظ شود و همه دستگاههای مسوول همراهی و مشارکت لازم را برای توسعه عدالت آموزشی و دسترسی برابر داشته باشند.
عصر ایران