زیر پوست شهر چه خبر است؟؟!!
زیر پوست شهر چه خبر است؟؟!!
مردم ایران در طول حیات خود فراز و فرود، شادی ،غم ،شکست و پیروزی های زیادی را تجربه کرده و با تکیه بر تاریخ و باورهای دینی سربلند از کوران حوادث بیرون آمده اند اما شاید مقطع و شرایط فعلی کشور را بتوان متمایز از بسیاری دوره ها نام برد چرا مردم و کشور در حال سپری کردن شرایط سخت با حجم زیادی از مشکلات سیاسی ،بین الملی ، مدیریتی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، و ... هستند.
اما آنچه که این روزها در زیر پوست شهرهای کشور و شهر من می گذرد با آنچه که روایت می شود متفاوت است چراکه با نگاه آسیب شناسانه و دلسوزانه به موضوعات پیرامون زندگی مردم می توان عمق مشکلات و آتش فشان های پنهان را در زیر پوست شهر مشاهده کرد.
در گذشته جهت درک مشکلات جامعه و لایه های پنهان آن باید روزها و ماه ها رفتار مردم را تحلیل کرد اما این روزها با دقت و تمرکز اندک به رفتار ، حرکت ، چهره های عبوس ، عصبی و پریشان مردم و به قول اصحاب رسانه زبان بدن ، می توان عمق مشکلات و آشفتگی و حال ناخوش مردم را درک کرد.
انچه که این روز ها بیشتر مردم را آزار می دهد مشکلات و نابسامانی اقتصادی و معیشت است؛ افزایش لحظه ای و افسار گسیخته قیمت ها روح و روان مردم را آزار می دهد و به نظر می رسد پیمانه و تاب آوری مردم به مرحله ی سخت ، شکننده و خطراناک رسیده و اگر تاکنون مردم مشکلات را تحمل کرده اند به سبب نجابت ، عمق دلبستگی به انقلاب و دین است چرا که در زیر پوست شهرمن لایه های از بغض های فروخفته آشیانه کرده است که هر آن بیم ترکیدن و حرکت ویران گر آنها وجود دارد.
هر روز سبد غذایی مردم از نیازهای اولیه زندگی خالی تر می شود و بیان نکردن مشکلات نه تنها راه حل منطقی موضوعات نیست بلکه نگفتن آنها می تواند لایه های زخم خورده و عصبی شهر من را به حرکت درآورد چگونه می توان نگاه های متحیر، ناامید و مستاصل پدران و مادران را جهت تهیه حداقل های زندگی فرزندان را در فروشگاه های لوازم خانگی ، ناامیدی جوانان برای خانه دار شدن ؛ کمر های خم شده در سطل های زباله ، افزایش فاصله طبقاتی و ... را دید و لب فروبست و قلم را به آرامش و سکوت دعوت کرد.
کمتر فردی از جامعه است که نداند امروز تأمین مایحتاج اولیه زندگی مردم افت داشته است و تأمین بخشی از کالاهای اولیه مورد نیاز برای جوانها رویا شده است و وضعیت معیشت مردم به مرز هشدار رسیده و سقوط دهک های متوسط جامعه به دهک های پایین تر سرعت گرفته و با ادامه روند فعلی هر روز بر صف معترضین افزوده خواهد شد چرا که بدون تعارف مردم از سخنان و وعده های غیر عملی و تکراری خسته و افسرده شده اند وامروز بسیاری از صحبت ها حکم پاشیدن نمک بر زخم مردم است ؛ بنابراین تا بیش از این دیر نشده باید کاری کرد.
تحلیل گران محور اصلی اعتراضات دی ماه سال 98 را اقتصاد و معیشت نام می برند و با توجه به شرایط موجود این نگرانی وجوددارد که با یک بهانه و جرقه بار دیگر لشگر گرسنگان خیابان ها ی شهرهای کشور را تسخیر و بحران دیگری را رقم بزنند.
در وضعیت سخت و بحرانی فعلی که مردم با نجابت و بزرگواری و به جهت برخی مصالح بزرگتر از جمله حفظ نظام و جلوگیری از پیاده شدن نقشه های شوم دشمنان برای ایران و ایرانی سختیها را تحمل میکنند.اولین انتظار مردم از مسئولان هم افزایی و همراهی برای برون رفتن از مشکلات است؛ در چنین شرایطی اوج بی انصافی است که جریانات سیاسی و افراد تمام ظرفیت و توان خود را در جهت پیاده کردن اهداف سیاسی و گروهی و مهره چینی نیروهای مد نظرهزینه کنند و یا هر یک از دستگاه ها و جریانات به دنبال مچ گیری و مقصر معرفی کردن یکدیگر باشند
اگر نسل پرسشگر و جستوگر امروز که در دوران مدیریت همین مسئولان رشد وتربیت شده اند پرسش های زیادی را در خصوص فراموش شدن ارزش های انقلاب و آموزه های دینی مطرح می کنند و پاسخ قانع کننده ای دریافت نمی کنند نتیجه عملکرد و ضعف مدیریت همین مدیران است
با توجه به اینکه دولت ها و دیگر قوا در ذیل نظام معرفی می شوند و همه مسئولان به عنوان یک مجموعه یکپارچه نظام معرفی و محسوب می شوند هیچ مسئول و جریانی نمی تواند خود را در برابر مشکلات امروز جامعه در ابعاد مختلف مبراء از پاسخگویی بداند و خود را بی تقصیرمعرفی کند.
معهذا ضرورت دارد تمام جریانات و افرادی که دلسوزانه و صادقانه دل در گروه نظام ، کشور و رهبری دارند جدا از اینکه چه عواملی وضعیت فعلی را رقم زده است تمام توان و ظرفیت خود را در جهت رفع مشکلات مردم و سامان دادن به وضعییت آشفته حوزه اقتصاد و معیشت مردم بکار ببندند و مردم را از شرایط سخت فعلی نجات دهند.
سخن پایان اینکه زیر پوست شهر اتفاقات دیگری در حال وقوع هست لذا رگهای گرفته جامعه نیاز به پمپاژ خون تازه دارد لذا صاحب قلم اعتقاد و باور دارد که ارزش های انقلاب ، آموزه های دینی ، مردم و کشور ظرفیت لازم را برای گذر از این شرایط و گذرگاه سخت را دارد اگر عزمی برای استفاده درست و عملی از ظرفیت های مادی و معنوی کشور وجود داشته باشد.