مصائب و مواهب نزدیکی استان قزوین به پایتخت
مصائب و مواهب نزدیکی استان قزوین به پایتخت
استان قزوین از جمله استان های است که دسترسی آسان و سریع به پایتخت کشور را دارد و این مزیت ها می تواند برای هر استان از جمله قزوین محاسن و معایب داشته باشد و این هنرمدیران است که بتوانند از مواهب همجواری با پایتخت کشور بهره مند شوند و یا اینکه مصائب همجواری با پایتخت آنان را در بخش های مختلف دچار چالش نماید.
از جمله مواهب مجاورت با پایتخت را می توان دسترسی آسان مردم و مدیران، استان قزوین به بزرگترین بازار مصرف و تبادلات اقتصادی و تجاری کشور، مراکز درمانی ، تخصصی ، علمی ، دانشگاهی، فرهنگی و مهمترین آن دسترسی به مراکز و ارکان اصلی تصمیم گیری کشوربویژه در سه قوه و ... اشاره داشت.
مصائب همجواری و دسترسی آسان به پایتخت را می توان در سر ریز شدن مشکلات سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی پایتخت به استان از جمله حیات خلوت بودن استان برای حضور و فعالیت جریانات و چهره های سیاسی ، استقراردفاتر و حساب بانکی شرکت های بزرگ صنعتی و تولیدی استان در پایتخت ، و ... نام برد که هر یک از این موضوعات خود نیازمند واکاوی و یادداشت جداگانه است.
مصائب و مواهب همجواری با پایتخت دو روی یک سکه هستند که همانگونه که اشاره شد این هنر مدیران استان است که بتوانند حداکثر استفاده از همجواری داشته باشند ومیزان اثر گذاری مصائب و مشکلات را کاهش دهند.
اما آنچه که در این یادداشت بدان پرداخته می شود موضوع مهاجرت بی بازگشت نیرو های انسانی بویژه نخبگان و مدیران موفق استان قزوین به پایتخت است؛ واقعیت این است که استان قزوین در دهه های گذشته دارای مدیران بومی قوی ، جسور ، تحول آفرین ، دلسوز، متعهد و متخصص در حوزه های مختلف بوده است که در دوران مدیرت آنها شاهد تحولات بسیار خوب در سطح استان قزوین بوده ایم که امروز خلاء نبود آنها در استان کاملا احساس می شود.
با تاملی بر آنچه که در سال های اخیر بر استان قزوین رفته است می توان دریافت که بسیاری از مدیران شاخص و موفق استان که در حوزه های مدیریت عملکرد موفق و تحول آفرین داشته اند به دلیل بی مهری و تنگ نظری های که در استان نسبت به آنها روا داشته شده است بدون آنچه که در برابر بی مهری ها ، ناملایمات و تهمت ها تاب هماوردی ، مقاومت و استقامت داشته باشند و علی رغم تمام عشق و علاقه ای که به زادگاه خود دارند؛ کوله بار سفر و مهاجرات را بسته اند تا در فضای بزرگتر به نام تهران فصل جدیدی از زندگی و فعالیت خود را آغاز کنند و این بی شک بزرگترین ، جدی ترین و خسارت بار ترین مصائب نزدیکی استان قزوین به پایتخت است.
زمانی نگرانی خالی شدن استان از مدیران توانمند و نخبه بیشتر می شود که بدانیم بخشی از نخبگان استان قزوین پایتخت را ترمینال و سکوی مهاجرت به دیگر کشورها قرارمیدهند که بی شک خسارت های آن نه تنها برای استان که برای کشورجبران ناپذیر است.
اگر مدیران توانمند و نخبگان مهاجر استان هر از چند گاهی در مناسبت های مختلف در استان حضور پیدا می کنند نه به جهت مشارکت ،همراهی و استفاده از آنها در چرخه متزلزل مدیریت استان قزوین است بلکه این رفت و آمد اندک و مناسبتی محدود به دیدارهای خانوادگی و خصوصی می شود.
شاید گمان همه ما این بود که قصۀ پر غصۀ مهاجرت نخبگان از استان قزوین به دلیل فرصت های ایجاد شده در چرخه مدیریت ، استقرار واحد های بزرگ صنعتی و تولیدی و دیگر ظرفیت ها به سر آمده است و خاطرات تلخ آن دوران را باید در کتاب ها جستجو کرد؛ اما موج جدید مهاجرت مدیران موفق و نخبگان استان قزوین نشان می دهد که این سیکل معیوب همچنان در گردش است و حذف شدنی نیست.
حداقل صاحب قلم به یاد ندارد که در دهه های اخیر از سوی مدیران استان قزوین نشست و یا همایشی برای گرد آوری ظرفیت های انسانی و نخبگان استان قزوین که هم اکنون در پایتخت و دیگر اقصی نقاط کشور و یا خارج از کشورفعالیت دارند برگزار شده باشد تا از تجارب ، تخصص و دیگر ظرفیت های آنان در جهت شکوفایی پتانسیل ها و رفع مشکلات استان بهره گرفت.
عدم برگزاری گردهمایی و نشست نخبگان استان قزوین دلائل مختلف دارد که از جمله می توان به کوته بینی و حسادت برخی افراد کوچک اشاره داشت؛ که بدون برخورداری از کم ترین توانمندی و شایستگی برجایگاه و مسند های بزرگ تکیه زده اند؛ اشاره داشت. مدیران ضعیف بیم دارند که با ورود و نقش آفرینی نخبگان و بزرگان ،منافع مادی و معنوی آنها به خط خواهد افتاد و دیگر فضا و موقعیت مناسبی برای حضور آنها در چرخه مدیریت و تصمیم گیری استان وجود نخواهد داشت .
البته ناگفته پیداست که مردم انتظار دارند که نیرو های نخبه استان در مقابل تفکر حذفی برخی از افراد و جریانات که خود را حق مطلق معرفی می کنند تاب آوری و تحمل بیشتری از خود نشان دهند و بعضا با کوچکترین نامهربانی و ناملایمات تفکری که علاقه و اشتیاقی برای استفاده از ظرفیبت های آنان ندارد، میدان را خالی نکنند و عرصه را برای جولان این تفکرخطرناک مهیا نسازند.
مسیر توسعه متوازن استان قزوین مسیری پرمانع و پرچالش است وشایسته و سزاوار نیست که استان در چنین شرایط حساس از توانمندی فرزندان تحصیلکرده خود محروم باشد ؛ لذا نباید بیش از این در زمینه توسعه استان فرصت سوزی شود و همچنان در برابر ناکامی های استان و بی مهری و کم توجهی به مدیران توانمند بومی مهر سکوت بر لب داشت لذا ضرورت دارد علاوه بر پایان دادن به این روند خسارت بار ، در این زمینه رمز گشایی صورت بگیرد .
سخن پایان اینکه به نظر می رسد مردم و استان قزوین بیش از آنچه که از مواهب همجواری و دسترسی آسان و سریع به پایتخت کشور بهره مند باشند مصائب آن استان قزوین را در برگرفته و تن رنجورو بیمار استان را بیش از پیش نحیف و ضعیف کرده است بنابراین ضرورت دارد که دلسوزان واقعی استان کفه بهره مندی استان از مواهب همجواری با پایتخت را سنگین تر کنند تا نخبگان استان با اندک نامهربانی چمدان مهاجرت از استان را به مقصد پایتخت و خارج از کشور نبندند و استان قزوین بیشتر از این از مدیران موفق و تحول آفرین خالی نشود.