باران اعتدال

باران اعتدال
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر





 چهره مشهور در مراسم تغسیل لندن و تدفین دمشق/ سی و هشتمین سالروز
مونا شریعتی که در آن روز تنها 6 سال داشته هم می گوید: «از هیچ کس نپرسیدم و تا سال ها نمی خواستم بپرسم. فقط یک بار خواهرم سارا گفت: بعضی ها همیشه هستند. هر چند که با ما نباشند..»
مرثیه چمران هنگام خاک سپاری شریعتی امروز 29 خرداد یادآور سی و هشتمین سالروز خاموشی دکتر علی شریعتی است. مراسم تغسیل در لندن انجام شد اما چون دوستان و خانواده شریعتی انتقال جسد را به رغم اعلام آمادگی حکومت به صلاح ندانستند با هماهنگی امام موسی صدر پیکر شریعتی به سوریه منتقل شد و هنگام خاک سپاری دکتر چمران مرثیه شورانگیزی خواند. نقل یخش هایی از آن در سی و هشتمین سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی و در آستانه سی و چهارمین سالروز شهادت چمران خالی از لطف نیست:
 
 « ... ای علی!
 همیشه فکر می کردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متاثرم که اکنون من بر تو مرثیه می خوانم.

  ای علی! من آمده ام که بر حال زار خود گریه کنم. زیرا تو بزرگ تر از آنی که به گریه و لابه ما احتیاج داشته باشی.

  ای علی! تو مرا با خویشتن خویش آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد معنوی و روحی خود را نمی دانستم. تو دریچه ای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شور انگیز بردی و زشتی ها و زیبایی های آن را به من نشان دادی.

  و تو ای خدای بزرگ! علی را به من هدیه دادی تا راه و رسم عشق بازی و فداکاری را به ما بیاموزاند. چون شمع بسوزد و راه ما را روشن کند و ما به عنوان بهترین و ارزنده ترین هدیه خود او را به تو تقدیم می کنیم تا در ملکوت اعلای تو بیاساید و زندگی جاوید خود را آغاز کند...»

  شهید چمران سه سال بعد و در 29 خرداد 1359 آن لحظات را چنین توصیف کرد:

  «عده ای از بهترین و نزدیک ترین دوستان دکتر علی شریعتی تابوت او را حمل کردند و در داخل قبر نهادند. امام موسی صدر نماز های مختلفه آخرین لحظات را برای او خواند و دوستانش خاک ریختند و قبر را پر کردند.

  در آنجا آقای دعایی دوست قدیمی ما با صدای گیرای خود قسمتی از کتاب «شهادت» دکتر شریعتی را قرائت کرد و بعد دکتر یزدی شرح زندگی شهید دکتر علی شریعتی را به تفصیل بیان داشت و بعد من من مرثیه معروفی را جنبه احساسی و عاطفی و دوستانه و عرفانی داشت برای او خواندم و بعد خانواده او – احسان، پسر او و نزدیکان و کسان او- جمع شدند و چند روزی حوالی زیبنیه سکونت داشتیم و کار ما زیارت قبر دکتر شریعتی بود و تذکر خاطرات زیبا و تلخ گذشته او.»- روزنامه کیهان/ 29 خرداد 59

  پوران شریعت رضوی همسر دکتر علی شریعتی در کتاب «طرحی از یک زندگی» نوشته است که غسل میت در همان لندن انجام شد و نماز را «محمد مجتهد شبستری» گزارد که در آن زمان امام جماعت مسجد هامبورگ بود: « به خاطر دارم که صادق قطب زاده و برادرمان سروش و کمال خرازی در جریان تطهیر بدن و شست و شو حضور داشتند.»

  به نام هایی چون محمد مجتهد شبستری، صادق قطب زاده، عبدالکریم سروش و کمال خرازی که در لندن حاضر بودند و امام موسی صدر، مصطفی چمران، ابراهیم یزدی و سید محمود دعایی که در روایت خود شهید چمران به نام آنان اشاره شد می توان صادق طباطبایی و دکتر محمد مفتح را هم اضافه کرد که تصاویر آنها زیر تابوت شریعتی ثبت شده است.

  مونا شریعتی که هنگام مرگ پدر تنها 6 سال داشته هم این خاطره را نقل کرده است:

  « وقتی به من گفتند بابا بیمارستان است اما دیدم همه گریه می کنند فهمیدم پشت این دروغ، حقیقت دردناکی هست. کاغذی برداشتم و نقاشی بابا علی را کشیدم. در حرم حضرت زینب بودیم. گفتند آن چمدان چوبی، پدر توست. روی آن بگذار. گذاشتم و رفتم. مردم گریستند. فهمیدم چه شده. دیگر از هیچ کس نپرسیدم و تا سال ها نمی خواستم بپرسم. فقط یک بار خواهرم سارا گفت: بعضی ها همیشه هستند. هر چند که با ما نباشند... این کافی بود. چون بابا علی همیشه بود.»


عصر ایران-
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۹
ولی اله حسین زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی