باران اعتدال

باران اعتدال
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

علی(ع)، مرد مدارا و مُروت در اوج اقتدار

امیرالمؤمنین ۳ جنگ را در دوران حکومتش تحمل‌کرد، درحالی که همه‌ مداراهای‌لازم انجام‌گرفته‌بود

  یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در مشی سیاسی‌‌‌‌‌اش این بود که با دشمنان خود و مخالفان خود با استدلال حرف میزد و استدلال می کرد.

خبرآنلاین در گزارش‌های پیشین خود به ابعاد مختلف شخصیت امام علی (ع) پرداخته است. در این بخش به جایگاه مدارا در نظام حکومتداری امیرالمومنین اشاره شده است.
امام علی (ع) و زمانه‌اش
امام علی (ع) و پدیده خوارج
امام علی (ع) و تشخیص مصلحت 
امام علی(ع) و عقلانیت

امام علی (ع) و مدارا و مُروت
متن کامل گزارش زیر برگزیده‌ای از مجموعه سخنرانی‌های آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، رهبر انقلاب است که در مناسبت‌های مختلف بیان شده و در پایگاه اطلاع‌رسانی ایشان منتشر شده است:

خطبه امام علی(ع) درباره دلیل مدارا کردن با دشمن
امام علی در خطبه ای فرمود: بخدا سوگند! هر روزى که جنگ را به تأخیر مى‌اندازم براى آن است که آرزو دارم عده‌اى از آنها به ما ملحق شده و هدایت شوند و در لابلاى تاریکى‌ها، نور ولایت را نگریسته و به سوى آن بشتابند.

در سال ۳۷ هجرى در آستانه جنگ صفین، برخى مدارا کردن امام را دیده و علّت را پرسیدند در پاسخ آنان فرمود: امیرالمومنین امام علی علیه السلام: این‌که مى گویید، خویشتن‌دارى از ترس مرگ است، بخدا سوگند باکى ندارم که من به سوى مرگ روم یا مرگ به سوى من آید و اگر تصوّر مى کنید در جنگ با شامیان تردید دارم، بخدا سوگند! هر روزى که جنگ را به تأخیر مى‌اندازم براى آن است که آرزو دارم عدّه‌اى از آن‌ها به ما ملحق شوند و هدایت گردند. و در لابه‌لاى تاریکى‌ها، نور مرا نگریسته به سوى من بشتابند، که این براى من از کشتار آنان در راه گمراهى بهتر است، گر چه در این صورت نیز به جرم گناهانشان گرفتار مى‌گردند.

نمونه‌هایی از مدارا با مخالفان در سلوک سیاسی امام علی(ع)
سلوک سیاسی امیرالمؤمنین بر پایه‌‌‌‌‌ معنویت است و از سلوک معنوی او جدا نیست. رفتارهای سیاسی امیرالمؤمنین. اولًا تا حد ممکن با مخالفان خودش، حتّی با دشمنان خودش مدارا کرد. این که می‌بینید امیرالمؤمنین سه جنگ را در دوران حدود پنج سالِ حکومت خود مجبور شد و تحمل کرد، بعد از این بود که همه‌ مداراهای لازم انجام گرفته بود. امیرالمؤمنین کسی نبود که بدون رعایت مداراهای لازم با مخالفان، اول دست به شمشیر ببرد. حالا چند تا از جملات امیرالمؤمنین را بشنوید: یک‌جا در اول خلافت، یک عده‌ای آمدند دور امیرالمؤمنین -اشاره می‌کردند به بعضی- آقا! تکلیف این‌ها را یکسره کن. اصرار می‌کردند. امیرالمؤمنین در جواب، این‌ها را نصیحت به صبر کرد و از جمله‌ چیزهایی که فرمود، این بود: این نظری که شما دارید، یک نظر است. «فرقة تری ما ترون»؛ یک عده همین نظر شما را قبول دارند. «و فرقة تری ما لا ترون»؛ یک عده حرفی را قبول دارند که شما معتقد به او نیستید، او را قبول ندارید. «و فرقة لا تری هذا و لا ذاک»؛ یک عده‌ای هم نه آن‌طرفی و نه آن‌طرفی، یک نظر سومی دارند. «فاصبروا»؛ صبر کنید تا امیر المؤمنین با حکمت کار خود را انجام بدهد.

«حتّی ... تؤخذ الحقوق مسمحة»؛ بگذارید با سماح، با ملاطفت، با ملایمت، حق ذی‌حق را بگیریم، احقاق حق بکنیم. «و اذا لم أجد بدّا فآخر الدّواء الکیّ»؛ تا می‌توانیم با تسامح، با سماح، با خوش‌رفتاری، حق را به حق‌دار برگردانیم، احقاق حق بکنیم. اگر دیدیم چاره‌ای نماند، زیر بار حق نمی‌روند، آن وقت «آخر الدّواء الکیّ». این یک مثل معروف عربی است؛ «آخر الدّواء الکیّ»؛ یعنی آخرین چاره را دیگر با قاطعیت انجام می‌دهیم. تا آنجایی که ممکن است، با دارو و مرهم‌گذاری عمل می‌کنیم برای اینکه این زخم را علاج کنیم و شفا بدهیم؛ مرهم می‌گذاریم؛ وقتی نشد، آخر کار داغ می‌کنیم؛ چاره‌ای نیست.

در جنگ صفین قبل از آنی که جنگ شروع بشود، یک عده‌ای همین‌طور پا به زمین می‌کوبیدند که امیر المؤمنین چرا حمله نمی‌کنی؟ اصرار می‌کردند که حمله کن. امیر المؤمنین فرمود: «فو الله ما دفعت الحرب یوما الّا و انا اطمع ان تلحق بی طائفة فتهتدی بی»؛ یعنی من دنبال جنگ نیستم، دنبال هدایتم؛ یک روز هم که درگیری و برخورد را عقب می‌اندازم، برای این است که شاید یک عده‌ای دل به حقیقت بدهند، به راه صراط مستقیم بیایند. وقتی‌که مأیوس شدیم، دیدیم نه، کسی نمی‌آید، آن وقت شمشیر را می‌کشیم و جنگ را شروع می‌کنیم.

در باره‌ی اهل جمل، در قضیه‌ی جنگ جمل- که یکی از آزمایشهای بسیار دشوار امیر المؤمنین بود- فرمود: «انّ هؤلاء قد تمالئوا علی سخطة امارتی»؛ این‌ها جمع شدند، دست به یکی کردند برای اینکه نسبت به این حکومتی که به امیر المؤمنین رسیده است، خشم خود را آشکار کنند. «و سأصبر»؛ فرمود: من صبر خواهم کرد. اما تا کی؟ «ما لم أخف علی جماعتکم»؛ آن وقتی‌که ببینم حرکت این‌ها دارد بین شما مسلمانها شکاف ایجاد می‌کند، اختلاف ایجاد می‌کند، برادران را در مقابل هم قرار می‌دهد، آن وقت وارد عمل خواهم شد و فتنه را علاج خواهم کرد؛ تا آن وقتی‌که ممکن است، صبر می‌کنم و با نصیحت رفتار می‌کنم.

مدارای امام علی (ع) با طلحه و زبیر
یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در ممشای سیاسی‌‌‌‌‌اش این بود که با دشمنان خود و مخالفان خود با استدلال حرف میزد و استدلال میکرد. در نامه‌‌‌‌‌هائی که حتّی به معاویه نوشته است - با اینکه دشمنی بین معاویه و امیرالمؤمنین شدید بود، در عین حال او نامه مینوشت، اهانت میکرد، حرفهای خلاف میگفت - استدلال میکرد بر اینکه روش تو غلط است. با طلحه و زبیر که آمدند با امیرالمؤمنین بیعت کردند - اینها به عنوانی که میخواهیم عمره برویم، از مدینه خارج شدند، رفتند به طرف مکه. امیرالمؤمنین مراقب بود، از اول هم گفت که اینها قصدشان عمره نیست. رفتند و کارهائی کردند؛ حالا تفاصیلش زیاد است - حضرت اینجور میفرماید: «لقد نقمتما یسیرا و ارجأتما کثیرا»؛ شما یک چیز کوچک را وسیله و مایه‌‌‌‌‌ی اختلاف قرار دادید، این همه نقاط مثبت را ندیده گرفتید؛ دم از دشمنی میزنید، دم از مخالفت میزنید. با اینها متواضعانه امیرالمؤمنین حرف میزند، توضیح میدهد؛ میگوید: من دنبال دشمن نمیگردم. این مدارا را دارد. اما آن وقتی که این مدارا اثر نکند، آن وقت جای قاطعیت علوی است؛ آن جائی است که امیرالمؤمنین نشان میدهد که با کسانی مثل خوارج، آنجور رفتار میکند که خودش فرمود: «انا فقأت عین الفتنة»؛چشم فتنه را من در آوردم. و کسی دیگر غیر از علی نمیتوانست - به گفته‌‌‌‌‌ی خود آن بزرگوار در نهج‌‌‌‌‌البلاغه - این کار را بکند.

تفاوت برخورد امیرالمومنین(ع) با دشمنانش
تمام ارزشها و صفاتی که انسان -چه به‌عنوان انسان مؤمن به اسلام، چه به‌عنوان انسان مؤمن به هر دینی، و چه به‌عنوان انسان بی‌اعتقاد به هر دینی؛ هرجور انسانی- به آنها احترام میگذارد و تکریم میکند، در علیّ‌بن‌ابی‌طالب جمع است؛...در امیرالمؤمنین سه جور صفات هست: یکی آن صفات معنویِ الهی است که با هیچ میزانی برای ماها اصلاً قابل سنجش نیست؛ ایمان، آن ایمانِ متعالیِ عمیق؛... یک دسته دیگر، صفات برجسته‌ی انسانی او است؛ ... دسته‌ی سوّم از خصوصیّات امیرالمؤمنین، خصوصیّات حکومتی است که نتیجه‌ی همان مسئله‌ی امامت است؛ امامت یعنی این‌جور حکومت‌کردن.

البتّه شدّت و ضعف دارد که آن حدّ اعلایش در شخصیّتی مثل امیرالمؤمنین هست. خصوصیّات حکومتی مثل چه؟ مثل «عدالت»، مثل «انصاف»، مثل «برابر قراردادن همه‌ی آحاد مردم»...[مثل]«تدبیر»؛ برای جامعه‌ی اسلامی تدبیر اندیشیدن؛ دشمن را جدا کردن، دوست را جدا کردن، دشمن را به چند طبقه تقسیم کردن. امیرالمؤمنین سه جنگ داشت؛ این سه جنگ با سه دسته دشمن بود امّا با اینها مثل هم نجنگید. جنگ با معاویه و با شام یک‌جور بود، جنگ با بصره جور دیگری بود. آن‌وقتی که حضرت با طلحه و زبیر میجنگید، جور دیگری میجنگید. آنجا زبیر را میخواست، وسط میدان جنگ با او حرف میزد، نصیحت می کرد که «برادر سوابق ما یادت باشد؛ این همه ما با هم شمشیر زدیم، این همه با هم کار کردیم»؛ اثر هم کرد، البتّه زبیر کاری که باید میکرد نکرد، باید میپیوست به امیرالمؤمنین، این کار را نکرد امّا میدان جنگ را رها کرد و رفت؛ رفتار او در جنگ با طلحه و زبیر این‌جوری است. امّا رفتار او با شام این‌جوری نیست؛ به معاویه حضرت چه بگوید؟ بگوید ما و تو با همدیگر بودیم؟ کِی با هم بودند؟ در جنگ بدر مقابل هم ایستادند؛ امیرالمؤمنین جدّ او و دایی او و قوم و خویش و فک‌وفامیل او را از دم تیغ گذرانده؛ سابقه‌ای با هم ندارند.

او هم از همان دشمنی‌ها دارد استفاده میکند و با امیرالمؤمنین میجنگد. امیرالمؤمنین دشمنها را تقسیم‌بندی میکرد؛ در قضیّه‌ی نهروان که [دشمنان] ده هزار نفر بودند، حضرت گفت از این ده هزار نفر هرکسی که بیاید این طرفِ این پرچمی که من نصب کرده‌ام، ما با او جنگ نداریم؛ آمدند، اکثر [آنها] آمدند این طرف. حضرت فرمود بروید، رهایشان کردند. بله، آنهایی که ماندند و لجاج کردند و تعصّب کردند، با آنها جنگید؛ بر آنها هم غلبه پیدا کرد. یعنی تدبیر در اداره‌ی کشور؛ شناختن دشمن، شناختن دوست؛ همه‌ی دشمنان یک‌جور نیستند؛ از بعضی‌ها صرف‌نظر کرد. بعضی‌ها با امیرالمؤمنین همان اوّل کار بیعت نکردند؛ مالک اشتر بالاسر حضرت ایستاده بود، شمشیر هم دستش بود، گفت یا امیرالمؤمنین! اجازه بده این آدمی که با تو بیعت نمیکند گردنش را بزنم؛ حضرت خندیدند، گفتند نه، این جوان هم که بود، آدم بد اخلاقی بود، آدم تندی بود؛ حالا هم پیر شده، تندتر شده، بگذار برود؛ ولش کردند و رفت. این تدبیر است؛ بالاترین تدبیر این است که یک کسی که در رأس قدرت است، بداند با چه کسی طرف است و با هر کسی چه‌جور باید رفتار بکند؛ از خصوصیّات حکومتی امیرالمؤمنین یکی این بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۱۶
ولی اله حسین زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی