10نکته به بهانۀ یک نامۀ بی سابقه آقای یزدی! مرجع تقلید را نصیحت می کنید یا تهدید؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اگر خبرگزاری حوزه نامۀ سرگشاده یا سرگشودۀ آیتالله شیخ محمد یزدی
به آیتالله سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید را منتشر نکرده بود،
این تصور که نامه واقعی نباشد و مانند برخی از اخبار فضای مجازی ساخته و
پرداختۀ کسانی با هدف اختلافافکنی باشد دور نبود اما حال که صحت نامه روشن
شده جای طرح چند نکته هست.
قضیه از این قرار است که آیتالله شبیری
زنجانی از مراجع تقلید قم به تهران آمده بوده و شماری از شخصیتهای سیاسی
از جمله رییس جمهوری اسبق ایران، وزیر کشور دولت های سازندگی و اصلاحات،
دادستان کل کشور در دهۀ 60 و منصوب امام خمینی در شورای سرپرستی صدا و سیما
و امور حج و دبیر کل حزبی که عضو ارشد آن معاون اول رییس جمهوری است و چند
چهرۀ روحانی دیگر به دیدار ایشان رفتهاند و این تصویر در فضای مجازی
انعکاس یافته و خبرگزاری جمهوری اسلامی هم در گفت و گوی تازه خود با محمد
رضا خاتمی جزییات این دیدار را جویا شده و او هم گفته در حد دیدار شاگردان
سابق با استاد و مرجع تقلید بوده است نه بیشتر. دیگران هم در سطوح مختلف
البته رفته اند و امری کاملا معمول و مسبوق است و معلوم نیست آقای یزدی چرا
تا این حد خشم گرفته و متعجب شده اند.
آقای یزدی اما افراد گروه
اول را «مسألهدار» و کسانی دانسته که «برای نظام جمهوری اسلامی و مقام
معظم رهبری احترامی قایل نیستند» در حالی که چنین اتهامی را تاکنون هیچ
شخص دیگری به آنان وارد نساخته بود و حتی روزنامۀ کیهان نیز -که منتقد صریح
این شخصیت هاست- هیچگاه چنین ادعایی را علیه آنان مطرح نمیکند و به
موضوعات دیگر میپردازد.
چند نکته اما از این قرار است:
1. آقای
یزدی نوشتهاند «این موضوع ناراحتی و تعجب مقلدان و حوزویان را در پی
داشته است.» ایشان که خود فقیه و مجتهدند طبعا در زمرۀ مقلدین آقای شبیری
نیستند اما آیا مقلدین آیتالله شبیری به آقای محمد یزدی برای ابراز چنین
اعتراض یا شگفتی، وکالت دادهاند و آیا میتوانند از جانب «همۀ حوزویان»
سخن بگویند؟ تازه مگر غالب دیدارکنندگان خود حوزوی و ملبس به لباس روحانی
نیستند؟
چگونه دیدار چند روحانی با یک مرجع تقلید باعث ناراحتی همۀ
حوزویان میشود؟ (چهرۀ غیر روحانی و غیر ملبسشان هم یک چند در لباس
روحانیت بوده). درستتر این بود که مینوشتند «ناراحتی من» و اگر در جامعۀ
مدرسین مطرح شده از جانب تشکل متبوع سخن می گفتند نه قاطبۀ حوزویان و
مقلدین.
نکته اصلی اما این است که نامه، شبیه نامۀ یک روحانی یا شخصیت سیاسی به
یک مرجع تقلید یا حتی غیر مرجع نیست. شبیه نامۀ یک مقام بالاتر اداری به
فردی پایینتر است در حالی که مرجعیت و روحانیت شیعه از این چهارچوبها رها
بوده است. تا بوده خوانده و شنیدهایم که از مراجع سؤال می پرسند. لحن
آمرانه و دستوری از جانب روحانی یی که با حساب عناوین فقهی مرتبهای فروتر
دارد سابقه نداشته مگر آن که آقای محمد یزدی خود را در مقام رییس یک اداره
ببیند که حق دارد به دیگران دستور بدهد.
2. نوشته اند «چگونه فرصت ملاقات با هیأت رییسۀ مجمع عمومی اساتید را پیدا نمیکنید اما فرصت ملاقات با این آقایان را پیدا میکنید؟»
آخر
این دیگر چه سؤالی است؟ هر فردی ممکن است فرصت یا علاقۀ ملاقات با فردی یا
گروهی را داشته باشد و با دیگری نداشته باشد یا پیش نیاید.
مگر
خود آقای یزدی به هر درخواست ملاقاتی پاسخ می دهند؟ در خاطرات ایشان که یک
بار در مجلۀ نسیم بیداری چاپ شد و کتاب آن هم منتشر شده آمده است اوایل
تصدی ریاست قوۀ قضاییه مهندس بازرگان و دکتر یزدی تقاضای ملاقات کردند تا
دربارۀ وضعیت نهضت آزادی صحبت کنند و ایشان پذیرفت اما هماهنگ کرد گفت و
گوها ضبط شود. در حالی که ظاهرا به میهمانان اطلاع نداده بودند. هر کس برای
ملاقات آدابی دارد و یک مرجع سنتی شاید مایل نباشد زیر بار شکل و فرم
اداری جدید برود.
میتوان یک مقام اجرایی را این گونه مورد سؤال قرار داد که چرا با
فلانی ملاقات کردی با دیگری نه چون با بودجۀ بیتالمال وظیفۀ رسیدگی به همه
را دارد اما با دیگران نمیتوان و نشاید.
در پایان خرداد سال 1356
مرحوم مطهری در لندن در خانه دکتر سروش بود و در همان زمان دکتر علی شریعتی
درگذشت اما در مراسم تشییع جنازه شریعتی شرکت نکرد. در حالی که مرحوم دکتر
مفتح تا دمشق هم رفت و زیر تابوت دکتر را گرفت. می توان بر مطهری خرده
گرفت که چرا مفتح رفت و شما نرفتید؟ هیچ کس اما خرده نگرفت. چون نوع روابط
روحانیون با دکتر شریعتی متفاوت بود. مثلا آیتالله خامنهای بسیار
علاقهمند بودند و در مشهد به منزل پدر او رفتند و تسلیت گفتند و برخی اما
همچنان منتقد بودند.
حال، آقای شبیری به هر دلیلی به تهران آمده بود
و در خانۀ علاقهمندی یا دوستی مستقر شده و دیگران هم به دیدار رفتند.
کجای این کار عجیب است؟
3.
جملۀ پایانی آیتالله یزدی بسیار شگفتآور است و بی سابقه: «لازم است
احترام و شئون مرجعیت را رعایت و ترتیبی اتخاذ فرمایید این گونه مسایل دیگر
تکرار نشود».
این لحن نه با جایگاه این دو سازگار است و نه با
اقتضائات حوزوی و مگر مراجع شیعه در استخدام نهادی هستند که مثل کارمندان
به آنان تذکر داده شود؟
اگر آقای شبیری مرجع است آقای یزدی که در
مقام مرجعیت و افتا نیست چگونه امر میکند و اگر تکرار کند چه میشود؟
چگونه برخورد می کنند؟
این جمله هم قابل تأمل است: « مقام و احترام شما در سایۀ احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است.»
وقتی
خود نظام و رهبری در ذیل دین و مذهب تعریف میشوند چگونه می توان مرجعیت
را این گونه توصیف کرد و مگر بی احترامی یی از کسی سر زده است؟
4.
برخی اتفاقات در تاریخ انقلاب اسلامی در این چهل سال بعضی را به این
اشتباه انداخته که استثنا را تعمیم و تسری دهند و به قاعده تبدیل کنند.
مثلا این که جامعۀ مدرسین در سال 61 آیت الله سید کاظم شریعتمداری را از
مرجعیت خلع کرد نباید این تصور را ایجاد کند که این استثنا یک قاعده است و
این رویه را الیالابد ادامه دهند یا این که اولین رییس جمهوری ایران عزل
شد استثنا بود و قاعده اتمام دوره است مگر مورد دومین رییس جمهور که با
شهادت به دو ماه هم نرسید.
ما در آستانۀ چهلمین سالگرد پیروزی
انقلاب اسلامی و تحت شدیدترین هجوم تبلیغاتی و رسانه ای و اقتصادی قرار
داریم. آن گاه باید اردوگاه خودمان را هم برهم بزنیم و گمان کنیم استثنای
36 سال قبل را می توانیم دوباره معیار قرار دهیم آن هم به صرف یک ملاقات؟
مگر مرجع، مورد مراجعۀ آحاد شهروندان و مقلدین و ارادتمندان نیست؟ آیا
باید از آقای یزدی اجازه می گرفتند؟
در نامۀ آقای یزدی اما این احساس وجود دارد که میل به تسری استثناها به قاعده وجود دارد.
5. آیت
الله یزدی در انتخابات هفتم اسفند 94 از راه یابی به مجلس خبرگان رهبری
بازماند. دیدار کنندگان با آیتالله شبیری از فهرست رقیب حمایت کرده بودند.
لحن تند این نامه این شایبه را ایجاد میکند که از فهرست مورد حمایت مرحوم
هاشمی رفسنجانی و رییس جمهوری اسبق ناراضیاند و این زیبنده نیست. در حالی
که رقابت در ذات انتخابات نهفته است و مگر کاندیداهای مورد حمایت خود
اصولگرایان با هم رقابت نمی کردند؟ در این که آقای یزدی علاقه ای به رییس
جمهوری اسبق ندارد تردیدی نیست. اما چرا این مناسبات را وارد روابط حوزوی
کرده اند؟
6.
جای این سؤال هم هست که چرا شاهد چنین نامههایی با چنین لحنی به رییس
جمهور سابق مورد حمایت که بعدتر سرکشی کرد نبودیم و حالا یک مرجع تقلید را
این گونه مخاطب قرار می دهند؟
7.
این گونه واکنش ها مسبوق نیست کما این که آیت الله یزدی حتی در مقام پاسخ
به جانشین خود در قوۀ قضاییه در سال 78 برنیامد که در همان ابتدا گفت «یک
ویرانه را تحویل گرفته است». از این سخن آیت الله هاشمی شاهرودی البته
تعابیر مختلفی صورت پذیرفت و برخی گفتند منظور به لحاظ اداری و امکانات است
اما به هر رو پاسخی ندادند یا اگر دادند با این لحن نبود.
8.
مرجعیت و روحانیت تشیع یک نهاد دیرپا و از سرمایه های اجتماعی اند و به
تعبیر آقای دکتر صالحی وزیر ارشاد که خود نسبتی وثیق با حوزه دارد «
پشتوانۀ حفظ هویت شیعی» به شمار می آیند. پس همان گونه که ایشان در توییت
شامگاه شنبه پنجم آبان خود تصریح کرده است «مواظب باشیم مراجع پاک زیست را
با تابلوی دغدغۀ حفظ نظام، موهون نکنیم و میراث تاریخی تشیع را به تاراج
نسپاریم.»
9.
اگر خشم آقای محمد یزدی ناشی از رویکرد مردم در انتخابات اسفند 94 تفسیر
شود در این صورت از نظر ایشان لابد همۀ کسانی که در استان تهران ترجیح
دادند با رأی به دیگران مانع راه یابی ایشان به خبرگان شوند «مسأله دار»
هستند و آیا این توهین به مردم نیست؟ مردمی که به ندای رهبری برای شرکت در
انتخابات پاسخ مثبت دادند و موجب قوام و دوام نظام شدند؟
10.
اشاره آیت الله یزدی به مجمع اساتید یادآور زمزمه هایی است که پس از
مهاجرت حجت الاسلام سید علی خمینی به نجف درگرفت و این شایعه پیچید که
نوادۀ امام احساس می کند برای تدریس در حوزه ناگزیر از عدول از سنت های
حوزوی و ورود به پاره ای ساز و کارهای تازه است که تنوع و آزادی فکر حوزه
را مورد سؤال قرار می دهد یا این گونه به نظر می رسد ولو چنین نباشد. آیا
لحن تند رییس جامعۀ مدرسین خطاب به یک مرجع تقلید پاسخی به پرسش کسانی نیست
که از مهاجرت نوادۀ امام به نجف متعجب بودند؟
عصر ایران
در پی انتشار تصاویری از حضرت آیت الله شبیری زنجانی در فضای مجازی، آیت الله محمد یزدی نامه ای خطاب به این مرجع تقلید منتشر کرد.
حدود دو هفته قبل، مرجع عالیقدر شیعه آیت الله العظمی شبیری زنجانی به دعوت عبدالله نوری در منزل وی حضور یافت.
در این دیدار برخی شخصیت ها از جمله آیت الله سید محمد موسوی خوئینی ها، حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی(از شاگردان قدیمی ایشان)، عبدالمجید معادیخواه، غلامحسین کرباسچی و...نیز حاضر بودند.
به گزارش جماران؛ متن نامه آیت الله محمد زدی که در واکنش به این دیدار نگاشته شده است به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیت الله شبیری زنجانی «دامت برکاته»
سلام علیکم
با احترام؛ ضمن عرض ارادت و تسلیت ایام اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، پیرو انتشار تصاویری در فضای مجازی از حضرتعالی در کنار برخی افراد مسئله دار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری«دام ظله العالی» احترامی قائل نیستند؛ بدین وسیله به عرض میرساند، این موضوع ناراحتی و تعجب مقلدین و حوزویان را در پی داشته است.
لازم به ذکر است، اینجانب نیز در دو مرحله با حضرتعالی مکاتباتی در مورد برخی از مسائل دیگر داشته ام که جواب قانع کننده ای دریافت نکردم؛ لذا این نامه رابه ناچار به صورت سرگشاده خدمتتان ارسال کردم
چگونه میشود، حضرتعالی که فرصتی برای ملاقات با هیات رئیسه مجمع عمومی اساتید را ندارید، فرصت میکنید در منزل آقایی در تهران حاضر شوید و با این آقایان ملاقات داشته باشید!.
یادآور میشوم مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است، پس لازم است این احترام و شئون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمائید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد.ان شاء الله
محمد یزدی.
***
استعفای آیت الله عندلیب همدانی
متن نامه استعفای ایشان به شرح زیر است:
سم الله الرحمن الرحیم
محضر جناب آیت الله یزدی رئیس محترم شورای عالی جامعه مدرسین
سلام علیکم
نامه حضرتعالی به محضر مبارک مرجع بزرگوار شیعه حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی دامت برکاته هرگونه تردیدی را که تاکنون در باره ادامه عضویت در آن جامعه محترم داشتم مرتفع کرد چه اینکه به این نتیجه قطعی رسیدم که تفسیر من از استقلال حوزه و جایگاه رفیع مرجعیت با دیدگاه جنابعالی و همفکران شما در جامعه محترم مدرسین هیچگونه هماهنگی ندارد و عملا امکان همکاری وجود ندارد و لذا از ادامه عضویت در آن جامعه معذورم.
***
جامعه مدرسین چگونه می تواند با این تنگ نظریها ی دور انسل جوان را به اسلام و انقلاب جذب نماید؟
حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع مدرسین حوزه علمیه قم در یادداشتی اختصاصی که در اختیار جماران قرار داد، نوشت:
نمیدانم نامه ای که بنام اقای یزدی خطاب به آیت الله شبیری زنجانی منتشر شده از خود اقای یزدی است یا دیگران بنام ایشان کتابت کرده اند؟
اگر از خود ایشان باشد ،که ظاهرا هست،باید برای جامعه مدرسین و حوزه علمیه صد افسوس خورد،که یک مرجع بزرگواری بمانند آیت الله شبیر ی زنجانی حق ندارد روزی باشاگردان قدیم خودش که مسولیتهای بزرگی زمان امام داشته اند ملاقات نماید
⁉️جامعه مدرسین و حوزه علمیه چگونه می تواند با این تنگ نظریها ی دور از شان حوزه چراغ هدایت جامعه را بدست گیرد ونسل جوان را به اسلام و انقلاب جذب نماید؟
جناب یزدی براساس اخلاق اسلامی سزاوار بود خدمت آیت الله شبیری که استاد ایشان وامثال ایشان تلقی می شود میرسید و ایشان را برای چنین رفت و آمدهایی تشویق می کرد.واین رافت و رحمت اسلامی را مورد عنایت خود قرار میداد.
چرا باید کار حوزه و مرجعیت بجایی برسد که دبیر جامعه مدرسین با این ادبیات تند و بی پروا ، استقلال مرجعیت را زیر سوال برد .
امیدواریم مراجع و بزرگان حوزه امثال اقای یزدی را نصیحت کنند تا این برخوردهای غیر منطقی تکرار نگردد.اگر این نامه دیگران بنام ایشان نوشته اند تا بنیان مرجعیت را مخدوش نمایند ،سزاوار است ایشان در اسرع وقت تکذیب نمایند .حفظ شخصیت آیت الله شبیر ی ودفاع از کیان مرجعیت بر همگان لازم و ضرور ی است.
جمعی از شاگردان حضرت آیت الله زنجانی: تخطئه یک مرجع تقلید و مدرس کم نظیر نتیجه ای جز وهن حوزه و نظام ندارد
با تاسف و تاثر در این ایام که اهل ایمان دل به عزاداری برای سالار شهیدان (ع) و کاروان اهل بیت حضرتش ، مشغول دارند و خیل عظیمی با راهپیمائی اربعین رهسپار حرم حسینی (ع) هستند ، از طریق خبر گزاری حوزه ! خبری مخابره شد که تعجب عارف و عامی را به خود جلب نمود!
آن انعکاس نامه ای از یک شخصیت حوزوی و از فقهاء شورای نگهبان بود به یک مرجع بزرگوار تقلید که به حق فرشته ای است در کسوت آدمی که دانش وسیع و آراستگی او به اخلاق ، مورد اعتراف بخش مهمی از اعاظم حوزه بوده و هست .
مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمی آقای شبیری زنجانی مدظله العالی ، شخصیتی است که از بیت علم و تقوا بوده و خود امروز ؛ در تمام مجامع ایمانی و فقهی ، "مشار بالبنان" است.
آیت الله زنجانی از دوستان حضرت امام راحل و همواره از پشتیبانان نظام اسلامی بوده و هست .
ملاقات های بی تکلف ایشان با رهبری نظام ، حکایت از تواضع و خلوص این بزرگوار را همواره داشته و دارد.
روا نبود که به جهت ملاقاتی دوستانه بین ایشان و برخی از شاگردان سالهای گذشته اش ، نامه ای با این ادبیات ، به معظم له نگاشته شود.
تردیدی نیست ؛ دفاع از نظام ، با این روش ها در برابر چنین ذخائر بزرگ شیعه ، نه تتها دفاعی عقیم بوده و فاقد جاذبه است ، بلکه ؛ چیزی جزء تخریب مرجعیت که هویت شیعه در عصر غیبت است را بدنبال نخواهد داشت.
امیدواریم عنایات حضرت بقیه الله (عج) همواره شامل همه مراجع و حوزه های علمیه باشد .
هادی سروش: از آن نامه حرمت شکنانه عمیقاً متاثر هستیم
حجت الاسلام هادی سروش نیز در مطلبی نوشت:
استاد عزیز و بزرگوار مان آیت الله شبیری زنجانی، فرشته ای است در کسوت آدمی که دارای دانش وسیع و آراسته به اخلاق است.
از نامه حرمت شکنانه به ایشان که به اسم دفاع از نظام ! صورت گرفت ، عمیقاً متاثر هستیم . تردیدی نیست که اینچنین دفاع کردن از نظام ، نه تتها عقیم بوده و فاقد جاذبه است ، بلکه ؛ چیزی جزء تخریب مرجعیت که هویت شیعه در عصر غیبت است را بدنبال نخواهد داشت.
سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در حساب توئیتری خود نوشت:
«مرجعیت پشتوانه حفظ هویت شیعی است. مواظب باشیم مراجع پاک زیست را با تابلوی دغدغه مقدس حفظ نظام ، موهون نکنیم و میراث تاریخی تشیع را به تاراج نسپریم.»
علی شکوری راد هم به این نامه واکنش نشان داد و در حساب توئیتری خود نوشت: «حضرت آیتاللهیزدی! شما بخوبی مقام علمی، اخلاقی و مرجعیت حضرت آیتاللهالعظمیشبیریزنجانی را میدانید. این نوع حرمت شکنی حریمی را باقی نمیگذارد و از کسی در مقام شما بعید است. آنکه در دفاع از او چنین کردهاید از این کار شما ناخشنود است. خداوند توفیق جبران به شما عنایت فرماید.»
غلامعلی رجایی در کانال تلگرامی خود به نامه آیت الله یزدی واکنش نشان داد.
در بخشی از نوشته رجایی آمده است: «خدا کند نامه آقای محمد یزدی، به مرجع عالیقدر،آیت الله شبیری زنجانی درست نباشد، همو که من در آخرین سفرمشهد که درخدمت مرحوم هاشمی بودم ،در ملاقاتشان حضور داشتم ،از هاشمی شنیدم آقای زنجانی در مقطعی، استاد ایشان بوده است.
آقای یزدی در بیانی که متاسفانه کمتر به آن توجه شد به حضور این مرجع عالی مقام و بیدار در منزل کسی که -خاتمی-، مساله دار است و برای رهبری و نظام احترامی قائل نیستند اعتراض می کند.»
حمیدرضا جلائیپور از سخن گفتن با زبان تهدید با آبروی حوزه ابراز تاسف کرد.
جلایی پور آیت الله شبیری زنجانی را آبروی روحانیت مستقل شیعه خوانده و نوشته است:
«آیتالله شبیری یک مرجع تقلید ریشهدار و صاحب سلوک اخلاقی در حوزه علمیه قم است.
مرجعیت او ساخته و پرداخته صدا وسیما نیست.
او هیچوقت به اسلاماقتدارگرا اعتقادی نداشته و مبلغ آن نبوده است. زندگی خودش و همه فرزندانش کوچکترین تغییری با قبل از انقلاب نداشته است.»
الیاس حضرتی در حساب توئیتری خود نوشت:
«ما شیعیان مفتخریم که مراجع بزرگوارمان جز از خدای متعال از هیچ قدرتی اجازه نگرفتهاندومقید به قیود هیچ نهاد سیاسی یا اقتصادی نبودهاند.بیجهت نبوده که همواره مظلومان به بیوت مراجع پناه بردهاند.ما مکلفان اما اجازه نخواهیم دادکه به بهانههای واهی به ساحت مراجع اهانت شود.فاین تذهبون».
عباس عبدی نیز نوشت:
نامه آقای یزدی عضو برجسته جامعه مدرسین قم خطاب به آیت الله شبیری زنجانی بازتاب وسیعی داشت. مخالفتها با این نامه بجای خود؛ ولی واقعیت انچه که در قم می گذرد همین نگاه اقای یزدی است. مساله این است که با یک فهم عرفی هر کسی متوجه می شد که این نامه اثرات منفی و مخربی برای حوزه و نظام دارد پس چرا اقای یزدی چنین نامه ای را نوشتند؟
عبدی در پایان آورده است:
آیا دیگران هم می توانند چون اقای یزدی برای یک مرجع چنین نامه ای بنویسند و تحت تعقیب قرار نگیرند؟ اگر بتوانند؛ در این صورت ایرادی به کار اقای یزدی نیست و اگر نتوانند که قطعا نمی توانند باید مشکل را در این تبعیض ویرانگر جستجو کرد. این تبعیض ریشه همه نابسامانی ها و اظهار سخنان نسنجیده است. که اتفاقا کسانی بیشتر قربانی این تبعیض میشوند که از ان بهره مند هستند.
آیت الله هادوی تهرانی طی پیامی نوشت:
إنّا لله وإنّا إلیهِ رَاجعُون
خبر ناگوار نامه سرگشاده یکی از شخصیت های باسابقه حوزوی به یکی از مراجع بزرگ تقلید، در عین ناباوری و حیرت، موجب نهایت تأسف و تأثر گردید.
بی شک، چنین ادبیاتِ دور از ساحت ادب، دل صاحب حوزه های علمیه، حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، را در این ایام حزن آل الله علیهم السلام، رنجاند و آن عزیز سفر کرده را که صد قافله دل همره اوست، آزرده خاطر ساخت.
به راستی با وجود چنین رویکردی از سوی یک فرد کهن سال در حوزه علمیه قم، چه توقعی از طلاب تازه کار در زمینه رعایت ادب و ادبیات حوزوی می توان داشت؟!
سزاوار است جامعه محترم مدرسین به جبران این لغزش کم نظیر به دست بوسی مراجع معظم تقلید به ویژه مخاطب نام آشنای این نامه که استوانه ای کم نظیر از علم و اخلاق در حوزه علمیه قم است، شتافته و بی هیچ تردیدی از تمامی حوزه های علمیه به ویژه مراجع معظم تقلید و بالأخص رهبر عزیز انقلاب که همواره حامی صیانت از جایگاه رفیع مرجعیت بوده و هستند، عذرخواهی شایسته کنند، باشد که دل شکسته ی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در آستانه اربعین حسینی از سوی سربازان آن جناب مرهمی یابد و قرحه ی چشم های مجروحش که در غم جد بزرگوار خون گریه می کند، التیام پیدا کند و دعای خاص آن حضرت که همواره
راه گشای شیعیان در عصر غیبت بوده است، در این شرایط حساس که بیش از هر زمان بدان نیازمند هستیم، ما را از گردنه های پیش رو به سلامت عبور دهد و کشتی انقلاب اسلامی را به ساحل زیبای حضور آن بزرگوار، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه، برساند.
بیانیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در دفاع از استقلال مرجعیت و حوزه
در واکنش به نامه آیت الله محمد یزدی به آیت الله العظمی شبیری زنجانی، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم بیانیه ای صادر کرد.
جماران